فطرس
فاطمه یعنی کمال مادری
فاطمه یعنی کمال مادری
سه شنبه 97/03/08
حضرت زهرا(سلام الله علیها) در کلام امام خمینی(رحمت الله علیه)
[حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)] زنی که افتخار خاندان وحی[است] و چون خورشیدی بر تارک اسلام عزیز می درخشد.1
حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) زنی که فضایل او هم تراز فضایل بی نهایت پیامبر اکرم و خاندان عصمت و طهارت بود.2
زنی که در حجره ای کوچک و خانه ای محقّر، انسان هایی تربیت کرد که نورشان از بسیط خاک، تا آن سوی افلاک و از عالم ملک، تا آن سوی ملکوت اعلا می درخشد.3
صلوات و سلام خداوند تعالی، بر این حجره محقری که جلوه گاه نور عظمت الهی و پرورشگاه زبدگان اولاد آدم است.4
[حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)] زن معمولی نیست. او موجود ملکوتی است که در عالم به صورت انسان ظاهر شده است.5
حضرت زهرا(سلام الله علیها) در کلام مقام معظم رهبری
دخت گرامی رسول اکرم(صلّی الله علیه و آله) معمای ناشناخته ذهن و معارف بشری است.(17/10/1369)
عمده ترین رمز بقای اسلام، از طریق حضرت فاطمه(سلام الله علیها) است.(24/9/1371).
درباره زهرای اطهر علیها السلام هر چه انسان بیشتر فکر کند و در حالات آن بزرگوار بیشتر تدبّر کند، بیشتر دچار شگفتی خواهد شد. تعجب انسان نه فقط از این جهت است که چه طور یک موجود انسانی در سنین جوانی می تواند به این رتبه از کمالات معنوی و مادی نایل بشود- که البته این خود هم یک حقیقت شگفت انگیز است- بلکه بیشتر از این جهت است که اسلام با چه قدرت عجیبی توانسته است تربیت والای خود را به حدی برساند که یک زن جوان در آن شرایط دشوار، بتواند این منزلت عالی را کسب کند. هم عظمت این موجود واین انسان والا تعجب آور و شگفت انگیز است و هم عظمت مکتبی که این موجود عظیم القدر و جلیل المنزله را پدید آورده است.(25/9/1371)
شما یک زن را با همه محدودیت هایی که از جهات مختلف ممکن است برای او وجود داشته باشد- به خصوص در آن دوران که محدودیت ها بیشتر بوده است- در نظر بگیرید، آن وقت ببینید که این بانوی مکرم، چه عظمتی را در آن شرایط و در طول این عمر کوتاه نشان داده است.(25/9/1371)
ما باید احساس محبت به فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را در زندگی خود پیاده کنیم؛ زیرا بدون پیوند عملی به اصل آن، محبت مورد سؤال قرار خواهد گرفت؛ در پی محبت، باید اطاعت و متابعت باشد.(17/10/1369)
پی نوشت ها:
1. صحیفه نور، ج12، ص 72.
2. همان.
3. همان، ج16، ص 125.
4. همان.
5. همان، ج6، ص 185.
———————————–
بیانات رهبر انقلاب در مورد حضرت زهرا(س) . . .
کوثر تمام نشدنی است
فیوضات فاطمه زهرا(سلاماللَّه علیها)، به مجموعه كوچكى كه در مقابل مجموعه انسانیت، جمع محدودى به حساب مىآید، منحصر نمىشود.
به گزارش برنا برکت وجود انقلاب اسلامی ، امام راحل و مجاهدت شهیدان موجب شد تا حقیقت اسلام در ایران زنده شود و حوادث عظیم تاریخ اسلام و عاشورا در دل مردم جایگاه رفیعی پیدا کند. یکی از این برکت ها، برگزاری مراسم عزاداری دخت گرامی پیامبر اعظم(ص) حضرت فاطمه زهرا(س)به صورت مردمی و خودجوش و ناگذاری دو دهه فاطمیه(س) بوده است. به همین جهت سخنان رهبر فرزانه انقلاب اسلامی درباره عظمت و بزرگی سرور زنان عالم ، حضرت فاطمه زهرا(س) را می توانید در ادامه بخوانید.
بشریت یكجا مرهون فاطمهى زهرا (س)
فیوضات فاطمهى زهرا(سلاماللَّه علیها)، به مجموعهى كوچكى كه در مقابل مجموعهى انسانیت، جمع محدودى به حساب مىآید، منحصر نمىشود. اگر با یك دید واقعبین و منطقى نگاه كنیم، بشریت یكجا مرهون فاطمهى زهرا (سلاماللَّه علیها) است - و این گزاف نیست؛ حقیقتى است - همچنان كه بشریت مرهون اسلام، مرهون قرآن، مرهون تعلیمات انبیا و پیامبر خاتم(صلّىاللَّه علیه و آله و سلّم) است. در همیشهى تاریخ اینطور بوده، امروز هم همینطور است و روزبهروز نور اسلام و معنویت فاطمهى زهرا(سلاماللَّه علیها) آشكارتر خواهد شد و بشریت آن را لمس خواهد كرد.
برادران عزیز! آنچه ما وظیفه داریم، این است كه خود را شایستهى انتساب به آن خاندان كنیم. البته منتسب بودن به خاندان رسالت و از جملهى وابستگان آنها و معروفین به ولایت آنها بودن، دشوار است. در زیارت مىخوانیم كه ما معروفین به دوستى و محبت شما هستیم؛ این وظیفهى مضاعفى را بر دوش ما مىگذارد(1).
معنای ناگشوده ذهن بشر
در باب فاطمهی زهرا (سلامالله علیها) است. برای انسانهای كوچكی مثل من، خیلی دشوار است كه بخواهند ـ ولو از دور ـ دربارهی آن عظمت سخن بگویند. ما یك چیز و یك خیال و یك تصویر و یك نقش در ذهنمان میگذرانیم. این كجا، و واقعیتها و حقیقتها ـ كه بسی عظیمتر از ذهن ماست ـ كجا؟ واقعا دختر پیامبر(ص)، معمای ناگشودهی ذهن بشر و معارف بشری است. همهی انسانها را یك طرف بگذارید، اولیا را هم در طرف دیگر بگذارید. با اینكه تعداد اولیا كم است، اما وزنهی آنها از همهی بشریت سنگینتر است. اگر ملاك وزانت و عظمت را معرفت و آگاهی از حقیقت عالم و نزدیكی به خدا ـ یعنی سرچشمهی همهی وجودها ـ بدانیم، یكی از اولیای خدا، از ماسوای همهی اولیا و از همهی وجود منهای اولیا، عظیمتر و وزینتر و باشكوهتر است.
وقتی به صف اولیا و عباداللهالصالحین نگاه میكنید، قلههایی وجود دارد كه نسبت آن قلهها به بقیهی انسانهای بزرگ عالم معنا، یك نسبت غیرقابل تصور و فوقالعاده عظیمی است. اختلاف، اختلاف فاحشی است. این قلهها، همان كسانی هستند كه در تاریخ نبوتها هم هرجا شما چشم بدوزید، از هر طرف آنها را میبینید; مثل انبیای اولوالعزم و بزرگانی از این دست و در این حد. اما در مجموعهی این عظمتها و شكوهها و در بین این برجستهترینها كه ذكرشان برای ما فقط لقلقهی لسان است و امثال من، دل و روح و جانشان، بسیار كوچكتر و خردتر و حقیرتر از آن است كه بخواهند این معنویتها را درك كنند و همینطور از دور تصویری در ذهنشان دارند و آن را بر زبان میآورند ـ كه باز این تصویر هم، از كلمات خودشان است چند نمونهی بسیار نادر وجود دارد كه از حد توصیف و بیان بالاترند و یكی از اینها، فاطمهی زهرا (سلامالله علیها) است. فقط با پیامبر و با امیرالمؤمنین میشود او را مقایسه كرد(2).
میدان امتحان
میدان، میدان امتحان است. میدان كارِ تصادفى نیست. میدان امتیاز دادنِ بیخودى نیست. خداى متعال بیخودى به كسى امتیاز نمىدهد. این جوهر، این اراده قوى، این عزم راسخ، این گذشت و فداكارى در فاطمه زهرا (س) كار را به آنجا مىرساند كه او سنگ الماسى مىشود كه همه این چرخها بر روى آن مىچرخد. دشوارترین چرخها را باید بر روى سختترین پایهها و قاعدهها بچرخانند. این چرخ عظیم تاریخ اسلام و امتحانهاى دشوار، در همان دوران كوتاه، بر روى دوش فاطمه زهرا (سلاماللَّهعلیها) بود. خدا او را انتخاب كرد و او توانست بشریّت را نجات دهد. فاطمه زهرا(سلاماللَّهعلیها) فرشته نجات انسانها در طول تاریخ است. براى همین هم هست كه ائمّه (علیهمالسّلام) اینقدر براى آن بزرگوار تكریم و حرمت قائلند و نسبت به او اظهار خشوع مىكنند. هیچ مقامى از این بالاتر وجود دارد؟(3)
کوثر تمام نشدنی است
بیشترین سنی که برای فاطمهی زهرا (سلاماللهعلیها) طبق تواریخ مختلف گفته میشود، از هجده سال است تا بیستودو سال. از آن تکریمی که امیرالمؤمنین برای ایشان قائل است، و از آن تکریمی که در روایات و کلمات همهی ائمه (علیهمالسّلام) دربارهی فاطمهی زهرا (سلاماللهعلیها) آمده، انسان میفهمد که چه عظمت و شیفتگییی در کلمات ائمه نسبت به فاطمهی زهرا موج میزند. هر یک از ائمه شط خروشانی هستند که فضای معرفت و استعدادهای بشری را سیراب و بارور کردهاند و همهی این جویبارها از این چشمه سرازیر میشوند؛ چشمهی جوشان فاطمهی زهرا (سلاماللهعلیها). روایات صادقین (علیهمالسّلام)، عظمت حضرت رضا و موسیبنجعفر و ائمهی بعدی، مقام والای حضرت بقیّةالله (ارواحنا فداه)، همه جویبارهای آن کوثرند؛ آن کوثر تمام نشدنی، آن چشمهی جوشان؛ برکات فاطمهی زهرا اینهاست(4).
سرور همه زنان عالم
اگر شخصیت فاطمه زهرا سلاماللَّه علیها براى ذهنهاى ساده و چشمهاى نزدیكبین ما آشكار مىشد، ما هم تصدیق مىكردیم كه فاطمه زهرا سلاماللَّهعلیها سرور همه زنان عالم است؛ بانویى كه در سنین كم و در عمر كوتاه، به مقامات معنوى و علمى و معرفتى و به مرتبهاى برسد كه برابر مرتبه انبیا و اولیاست. در واقع فاطمه زهرا فجر درخشانى است كه از گریبان او، خورشید امامت و ولایت و نبوّت درخشیده است؛ آسمان بلند و رفیعى است كه در آغوش آن، ستارههاى فروزان ولایت قرار گرفته است. همه ائمّه علیهمالسّلام براى مادر بزرگوار خود تكریم و تجلیلى قائل بودند كه براى كمتر كسى این همه احترام و تجلیل را از آن بزرگواران مىشود دید(5).
پی نوشت:
1- سخنرانى در دیدار با مداحان اهلبیت(ع)، به مناسبت میلاد مبارك صدیقهى كبرى فاطمهى زهرا(س)5/10/1370،
2- سخنرانی در دیدار مداحان اهلبیت(ع)، به مناسبت میلاد مبارك صدیقهی كبری فاطمهی زهرا(س) ،۱۳۶۹/۱۰/۱۷
3- بیانات رهبر فرزانه انقلاب اسلامى در دیدار مدّاحان آل اللَّه به مناسبت میلاد حضرت فاطمه زهرا (س) ، ۱۳۷۷/۰۷/۱۹
4- بیانات رهبر فرزانه انقلاب اسلامى در دیدار مداحان به مناسبت میلاد حضرت فاطمه (س)، ۱۳۸۳/۰۵/۱۷
5- بیانات مقام معظم رهبرىدر همایش بزرگ خواهران در ورزشگاه آزادى به مناسبت جشن میلاد كوثر ، ۱۳۷۶/۰۷/۳۰
یکشنبه 97/03/06
حضرت فاطمه زهرا(سلاماللهعلیها) به عنوان یکی از برجستهترین و مهمترین شخصیتهای تاریخ اسلام، همواره مورد توجه مسلمانان قرار داشته است. با توجه به شخصیت و جایگاه این بانوی بزرگوار، شناخت هر چه بیشتر حضرت میتواند ما را در رسیدن به مسیر ایشان یاری نماید. نگارنده میکوشد با مراجعه به منابع اسلامی گوشههایی از فضایل حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) را ارائه دهد.
نامی پرمعنا:
از ویژگیهای حضرت فاطمه(سلاماللهعلیها) نام مبارک ایشان است که با درنگ در معنا و همینطور وجه تسمیه این اسم، میتوان به بخشی از فضائل این بانوی بزرگوار دست یافت. آنطور که از احادیث برمیآید نامگذاری فاطمه زهرا(سلاماللهعلیها) توسط خدای عالم انجام گرفته است.
از سوی دیگر «فاطمه» از ماده «فطم» (بر وزن حَتَم) به معنای بازگرفتن کودک از شیر مادر است، سپس به هر گونه بریدن و جدایی از عادت اطلاق شده است.[1] با توجه به این معنای لغوی در حدیثی از پیغمبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) آمده است که فرمود: «او را فاطمه نام نهادم، زیرا خداوند او و دوستانش را از آتش دوزخ باز داشته است».[2]
از محتوای این حدیث شریف میتوان فهمید محبت حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) کلید نجات از آتش دوزخ است و مفهومش این است که خدا وعده داده است کسانیکه او را دوست دارند و در خط و مشی او قدم بردارند، را از دوزخ مصون میدارد.[3] و این هم فضیلتی است که خداوند تبارک و تعالی به این بانوی بزرگوار عنایت فرمودهاند.
برترین بانوی جهان:
در روایتی از نبی اکرم اسلام(صلیاللهعلیهوآله) نقل شده است که فرمودند: «علی وصی و خلیفه من است و فاطمه همسر او سرور زنان عالم… ».[4]
رسول گرامی اسلام(صلیاللهعلیهوآله) در وصف امام حسن و امام حسین(علیهماالسلام) هم میفرمایند: «… مادرشان برترین زنان زمین است».[5] همچنین در زیارتهایی که برای حضرت فاطمه زهرا(سلاماللهعلیها) از معصومین نقل شده است همواره ایشان را «سیدة النساء العالمین» و یا «سیدة النساء اهل الجنه» خطاب میکنیم.[6]
زهد و ایثار:
از محمد بن قیس روایت شده است: «هرگاه پیامبر خدا(صلیاللَّهعلیهوآله) از سفری بر میگشت، اولین کسی را که میدید، فاطمه زهرا(سلاماللهعلیها) بود. حضرت، نزد فاطمه(سلاماللهعلیها) میرفت و مدت طولانی نزد او میماند، یک وقت که پیغمبر اكرم(صلیاللَّهعلیهوآله) به سفری رفته بود، فاطمه اطهر دو خلخال نقره و یک گردنبند و پردهای خرید، برای موقعی که پدر و شوهرش از سفر باز میگردند.
هنگامیکه پیامبر اکرم(صلیاللَّهعلیهوآله) از مسافرت بازگشت نزد فاطمه زهرا(سلاماللهعلیها) رفت، اصحاب همچنان بر در خانه فاطمه(سلاماللهعلیها) ایستاده بودند، این بار حضرت، زمان زیادی را کنار دختر خود نماند و بیرون آمد در حالیکه آثار ناراحتی از صورت مبارکش پیدا بود؛ حضرت به مسجد آمد و نزدیک منبر نشست.
فاطمه زهرا(سلاماللهعلیها) فهمید که ناراحتی پدر به خاطر خلخال و پرده بوده است.
فاطمه(سلاماللهعلیها) آن موارد را به نزد پدر فرستاد و به آن شخصی که آنها را برد فرمود: «سلام منرا به پدرم برسان و بگو: اینها را در راه خدا مصرف کن، موقعی که آن شخص آمد و پیام را به رسول خدا(صلیاللَّهعلیهوآله) رساند، حضرت سه مرتبه فرمود: «فداها ابوها» یعنی پدرش به فدایش باد، دنیا برای محمد و آل محمد(صلیاللَّهعلیهماجمعین) ارزشی ندارد، اگر دنیا نزد خدا به قدر یک بال پشهای ارزشی میداشت، یک لیوان از آب آن را به کافر نمیداد، پس از این جریان برخاست و نزد فاطمه(سلاماللهعلیها) رفت».[7]
مقام قرب در پیشگاه الهی:
از پیغمبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) نقلشده است که فرمودند: «فاطمه فضل من در دنیا و آخرت است، فاطمه پاره تن من است».[8]
و در روایت دیگر میخوانیم که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: «فاطمه پاره تن من است، هر کس او را آزار دهد منرا آزرده و هر کس او را خشمگین کند و منرا خشمگین کرده و هر کس او را شاد کند، منرا شاد کرده است».[9]
«بَضعه» در لغت به معنای تکه گوشت است و معمولاً جمله «فاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی» را به معنای فاطمه پاره تن من است، تفسیر و ترجمه میکنند، درحالیکه در این جمله سخنی از تن در میان نیست، بلکه مفهوم این حدیث فراتر از معنای لغوی آن است و باید آن را اینگونه معنا کرد که فاطمه(سلاماللهعلیها) پارهای از وجود و هستی پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) هم از نظر جسمی و هم روحی است.
بدیهی است اگر بخواهیم این رابطه را در علاقه پدر و فرزندی محدود کنیم خطا کردهایم، زیرا پیغمبر(صلیاللهعلیهوآله) در روایتی میفرماید: «… هر کس منرا بیازارد، خداوند را آزرده است».[10] زیرا حضرت به عنوان «رسولالله» چیزی را اراده نمیکند، جز آنچه خدا اراده کند، و هماهنگی خشنودی و رضای فاطمه(سلاماللهعلیها) با خشنودی و رضای خدا و پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) دلیلی جز یکی بودن اراده او با اراده و خواست خدا ندارد.[11]
نخستین کسی که وارد بهشت میشود:
رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله) میفرماید: «نخستین کسی که وارد بهشت میشود، فاطمه است».[12] و بدیهی است که اعطای این ویژگی از سوی خداوند عالم به حضرت فاطمه(سلاماللهعلیها) نشانه رضایت خداوند از ایشان است و شایسته است ما در راه رسیدن به خداوند و کسب رضایت الهی از وجود چنین گوهر دردانهای بهرهمند شویم.
————————————————–
پینوشت:
[1]. کتاب العین، خلیل بن احمد فراهیدی، نشر هجرت، چاپ دوم، ج7،ص442.
[2]. «إِنَّمَا سُمِّيَتْ ابْنَتِي فَاطِمَةَ لِأَنَّ اللَّهَ (عَزَّ وَ جَلَّ) فَطَمَهَا وَ فَطَمَ مَنْ أَحَبَّهَا مِنَ النَّارِ.»، امالي، شیخ طوسی، تصحیح، موسسه البعثه، انتشارات، دار الثقافة، چاپ اول، قم، 1414 ق، ص294.
[3]. باید دانست که فهم صحیح محبت به پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) و اهل بیت(علیهمالسلام) تنها با مراجعه به روایات حضرات معصومین به دست میآید. امام باقر(علیهالسلام) خطاب به جابر میفرمایند:«… مَنْ كَانَ لِلَّهِ مُطِيعاً فَهُوَ لَنَا وَلِيٌّ وَ مَنْ كَانَ لِلَّهِ عَاصِياً فَهُوَ لَنَا عَدُوٌّ وَ مَا تُنَالُ وَلَايَتُنَا إِلَّا بِالْعَمَلِ وَ الْوَرَعِ.» هر کس مطیع پروردگار باشد دوست ما میباشد و هر کس که نافرمانی و عصیان کن دشمن ما میباشد و ولایت و دوستی ما حاصل نمیشود مگر با عمل صالح و پرهیزکاری. الکافی، كلينى، محمد بن يعقوب، تصحیح، علی اکبرغفارى و محمد آخوندى، دار الكتب الإسلامية، سال چاپ چهارم، تهران، 1407 ق، ج2،ص75.
[4]. «إِنَّ عَلِيّاً وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي وَ زَوْجَتَهُ فَاطِمَةَ سَيِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ ابْنَتِي وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّة»، من لایحضره الفقیه، محمدبن علی ابن بابویه، شیخ صدوق، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم،1413 ق، ج 4، ص179.
[5]. «الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ خَيْرُ أَهْلِ الْأَرْضِ بَعْدِي وَ بَعْدَ أَبِيهِمَا وَ أُمُّهُمَا أَفْضَلُ نِسَاءِ أَهْلِ الْأَرْضِ.» شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، تحقیق مهدی لاجوردی، نشر جهان، چاپ اول تهران 1378ش، ج2، ص62.
[6]. کامل الزیارات، ابن قولویه، دار المرتضویه، نجف، 1356ش،ٌ 176،229،231،310.
[7]. زندگانى حضرت زهرا عليها السلام( ترجمه جلد 43 بحار الأنوار)، محمد جواد نجفی، ناشر، اسلاميه، چاپ اول، تهران 1377 ش، ص22-21.
[8]. «قال النبيّ صلّى اللّه عليه و آله: فاطمة فضلى في الدنيا و الآخرة فاطمة بضعة مني.»، تفسير فرات كوفي، فرات بن ابراهیم کوفی، تصحیح، محمد كاظم، ناشر، مؤسسة الطبع و النشر في وزارة الإرشاد الإسلامي، چاپ اول، تهران، 1410 ق، ص20.
[9]. «إِنَّ فَاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنِّي، مَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِي، وَ مَنْ غَاظَهَا فَقَدْ غَاظَنِي وَ مَنْ سَرَّهَا فَقَدْ سَرَّنِي»، إعتقادات الإماميه، شیخ صدوق ،ناشر: كنگره شيخ مفيد، چاپ دوم، قم 1414 ق،ص105.
[10]. «… وَ مَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِي وَ مَنْ آذَانِي فَقَدْ آذَى اللَّه»، تفسیر قمی، على بن ابراهيم قمی، تصحیح، طیب موسوى جزائرى، ناشر: دار الكتاب، سال چاپ سوم، قم 1404 ق، ج2، ص196.
[11]. زهرا(ع) برترین بانوی جهان، آیت الله مکارم شیرازی، انتشارات سرو، ص35، با اندکی تصرف.
[12]. « أَوَّلُ شَخْصٍ يَدْخُلُ الْجَنَّةَ فَاطِمَه»، مناقب آل أبي طالب عليهمالسلام، ابن شهر آشوب مازندرانى، ناشر: علامه، سال چاپ اول، قم، 1379 ق، ج3، ص329.
جمعه 97/03/04
حفظ چشم، گوش، قلب و تمامی اعضا و جوارح از هرگونه خطا و گناه عفاف است که حاصل این عفت و حجاب درونی، پوشش ظاهری است؛ به تعبیری لطیفتر حجاب میوه عفاف است و عفاف ریشه حجاب.
حجاب و عفاف به عنوان دو ارزش در جامعه بشری و بویژه جوامع اسلامی مطرح است. همواره این دو واژه در کنار هم به کار برده میشوند و در نگاه اول به نظر میآید هر دو به یک معنا باشند اما با جستجو در متون دینی و فرهنگنامهها به نکته قابل توجهی میرسیم و آن تفاوت این دو واژه است. در برخی کتب لغت حجاب را اینگونه تعریف کردهاند: «الحجاب، المنع من الوصول» حجاب یعنی آنچه مانع رسیدن میشود.(۱)
برخی گفتهاند حجب و حجاب هر دو مصدر و به معنای پنهان کردن و منع از دخول است و به عنوان شاهد آیه شریفه «و من بیننا و بینک حجاب»(فصلت، آیه ۵) را ذکر کردهاند.
حضرت فاطمه علیهاالسلام اگرچه نمونه کامل یک زن مسلمان در تمام اوصاف و کمالات اسلامی به ویژه در حجاب و عفاف بود، ولی مسائل سیاسی و اجتماعی را نیز در مواقع حساس نادیده نمیگرفت، مخصوصاً در ولایت امیرالمؤمنین و به یغما رفتن فدک، [این بعدها نیز در بخش سیاسی و اجتماعی، به طور مستقل بحث شده است.] با خلیفه غاصب وقت و دارو دستهاش به مبارزه پرداخت و در مجامع عمومی به مناظره نشست، ولی در عین حال هرگز از پرده حجاب کامل و عفاف لازم بیرون نرفت. اینک فرازهایی از اظهارات محدثین و مورخین اسلامی را در این زمینه تقدیم میداریم.
از طریق عایشه و عبداللَّه بن حسن بن حسن در کتابهای عامه و خاصه نقل شده:
لما بلغ فاطمه علیهاالسلام اجماع ابی بکر علی منعها فدک، لاثت خمارها، و اقبلت فی لمه من حفدتها و نسا قومها، تطا فی ذیولها، ماتخرم مشیتها مشیه رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله حتی دخلت علی ابی بکر و قد حشد الناس من المهاجرین و الانصار، فضرب بینها و بینهم ریطه بیضا…. [شرح ابن ابی الحدید، ج 16، ص 211 و 249- احتیاجات طبرسی، ج 1، ص 131، چاپ نجف.]
در حالی که با لباسهای طولانی راه میرفت- که حتی روی پاهای او پوشیده بود و بدنش پیدا نمیشد و چنان راه میرفت که گویا پیامبر خدا صلی اللَّه علیه و آله در حرکت است
هنگامی که به فاطمه علیهاالسلام ثابت شد که ابوبکر فدک را از او به زور گرفته و تحویل نمیدهد، آن بانوی عزیز، مقنعه و روسریاش را بر سر محکم بست و با عدهای از زنان متدین و نزدیکان خویش که او را در میان گرفته بودند به سوی مسجد رسول اللَّه حرکت کرد، در حالی که با لباسهای طولانی راه میرفت- که حتی روی پاهای او پوشیده بود و بدنش پیدا نمیشد و چنان راه میرفت که گویا پیامبر خدا صلی اللَّه علیه و آله در حرکت است- وارد مسجد شد. جمعیت مهاجر و انصار آنجا را پر کرده بودند و برای دختر پیامبر صلی اللَّه علیه و آله جایگاهی درست کرده بودند، که مردها او را نمیدیدند…
اگر این عبارات را به دقت مورد عنایت قرار دهیم درسهای زیادی از حجاب و عفاف آن حضرت میگیریم، و در اینجا متوجه میشویم که آن حضرت، حتی در میدان مبارزه نیز بسیار مقید به حجاب کامل و حیای اجتماعی و اخلاقی بوده است، زیرا:
1- با پوشیدن مقنعه و احتیاط لازم حرکت نموده. (لاثت خمارها).
2- در میان زنان حرکت نموده. (فی لمه…).
3- لباسهای بلند پوشیده بود که حتی پاهایش پیدا نبود. (تطا ذیولها).
4- در جایگاه مخصوص قرار گرفته و پردهای بین زنان و مردان حایل بود. (فضرب بینها و بینهم…).
آری فاطمه علیهاالسلام با این برنامه ریزی دقیق حتی در میدان مبارزه، با غاصبین خلافت، (آیه بیست و پنجم سورهی قصص) [فجائته احداهما تمشی علی استحیا.] که شیوه راه رفتن دختران پیامبران و زنان اسلامی را ترسیم میکند، تداعی کرد و به پیروانش درسها داد که در عین اجتماعی بودن، زنان حجاب و عفاف را حفظ کنند.
پنجشنبه 97/03/03
پیامبر اکرم صلوات الله علیه می فرمایند: اگر بندگان خدا می دانستند که در ماه رمضان چه برکاتی هست آرزو می کردند که رمضان یک سال باشد. اما این برکات چگونه برکاتی است که معرفت بدان موجب چنین آرزویی می گردد؟
ویژگى ها و بركات ماه رمضان
ماه رمضان، ویژگى هاى مهمّى دارد كه ریشه بركات بزرگ این ماه و پایه نعمت هاى بى شمار آن هستند. شُكوه، عظمت و بركات مادّى و معنوى اى كه از این ماه، نصیب اهل ایمان مى شود، از نگاه احادیث اسلامى ، قابل توصیف نیستند و اگر مسلمانان شناخت درستى از بركات این ماه بافضیلت داشتند و مواهب و دستاوردهاى بزرگ آن را مى دانستند، آرزو مى كردند كه سراسر سال، رمضان باشد . حدیث پیامبر خدا در این مورد، چنین است: لَو یَعلَمُ العِبادُ ما فى رَمَضانَ، لَتَمَنَّت أن یَكُونَ رَمَضانُ سَنَةً ؛اگر بندگان بدانند كه در رمضان، چه [نعمت ها و آثارى ]هست، آرزو مى كنند كه رمضان، یك سال باشد.از میان ویژگى هاى فراوانى كه این ماه دارد به اختصار به چند نمونه ـ به خاطر اهمّیتى كه دارند ـ اشاره مى كنیم:
1.آغاز سال
از ویژگى هاى مهمّ ماه رمضان، كه در روایات اهل بیت علیهم السلام بر آن تأكید شده، این است كه این ماه ، آغاز سال است دانسته اند؛ وقتى مفهوم «آغاز سال» را در پرتو فرهنگ اسلامى بررسى مى كنیم، چنین مى یابیم كه این پدیده ، به اعتبارهاى گوناگونى وابسته است. برخى از متون دینى تأكید دارند كه ماه رمضان، آغاز سال است؛ برخى از آنها «شب قدر» را آغاز سال و برخى نیز «عید فطر» را اوّل سال، تعیین كرده اند. همچنان كه آغاز فروردین، شروع سال طبیعى است (چون در این هنگام ، زمین ، جامه نو مى پوشد و درختان، سبز مى شوند)، ماه رمضان هم آغاز سال انسانیّت از نگاه اسلام است؛ چرا كه در این ماه عزیز، حیات معنوىِ اهل سیر و سلوك، تجدید مى شود و آنان كه در مسیر حركت به سوى كمال مطلق اند، جانشان شكوفا شده، آماده دیدار خداوند مى شوند. از این رو، مى توان گفت كه «فروردین»، آغاز تجدید حیات مادّى براى گیاهان در دنیاى طبیعت و «ماه رمضان»، آغاز تجدید حیات معنوىِ انسان در عالم انسانیّت است.
2.میهمانى الهى
دومین ویژگى برجسته اى كه در فضاى این ماه بافضیلت جلوه گر است ، وجود زمینه ها و ظرفیت هایى است كه براى میهمانى خداى سبحان فراهم آمده اند، آن گونه كه پیامبر خدا در توصیف این ویژگى فرمود: ماهى است كه در آن به میهمانى خدا دعوت گشته اید و از اهل كرامت خدا قرار داده شده اید نفس هاى شما در آن، ستایش و خوابیدن شما، عبادت است. عمل شما در آن ماه پذیرفته و دعاى شما برآورده است. (روضة الواعظین/ترجمه مهدوى دامغانى؛ ص551) در حقیقت، این ویژگى، ریشه ویژگى اوّل، بلكه سرچشمه همه ویژگى ها و بركات این ماه مبارك است .
3.غفران الهی
واژه «استغفار»، مصدر است از مادّه «غفر». اصل این مادّه، به معناى «پوشاندن» و «پوشیده داشتن» است؛ لیكن گاه توسّعا در معانى نزدیك و متناسب با آن نیز به كار مى رود. بنا بر این، «استغفار» به معناى درخواست پوشش است. «غفر اللّه ذنوبه»، یعنى: خداوند، گناهانش را پوشاند و او را رسواى عام نكرد … آرى عفو و غفران از صفات خداوند عزیز است، و آنها را در دلهاى بندگان مخصوص و انتخاب شده خود قرار مىدهد، تا مانند حق تعالى با بندگان و افراد مردم با بخشش و گذشت رفتار كرده، و با صفات و اخلاق الهى متخلق گردند. خداوند متعال از همین نظر است كه مىفرماید: عفو كنند و اغماض نمایند، و آیا دوست نمىدارید كه خداوند جهان نیز از شما عفو فرموده و گناههاى شما را ببخشد، و خداوند متعال آمرزنده و مهربان است به بندگان خود. (مصباح الشریعة/ترجمه مصطفوى؛ متن ؛ ص251)
یکی از برکات ماه مبارک رمضان غفران الهی است که شامل حال بندگان می شود امام باقر علیه السّلام فرمود: هنگامى كه ماه رمضان میرسید و نزدیك می شد رسول خدا صلّى اللَّه علیه و اله و سلّم سه روز كه از ماه شعبان باقى بود بلال را میفرمود مردم را خبر كند و همه در مسجد حاضر می شدند پس به منبر میرفت و حمد و ثناى الهى بجا مىآورد و سپس میفرمود: أیّها النّاس همانا این ماه رسید و آن سیّد و سالار ماههاى دیگر است، شبى در آن است كه بهتر از هزار ماه است، در این ماه درهاى دوزخ بسته مىشود، و درهاى بهشت گشوده میگردد، پس هر كس این ماه را درك كند و گناهانش آمرزیده نشود پس خداوند او را از رحمت خود دور نماید و هر كس پدر و مادر خویش را دریابد و آمرزیده نشود پس خدا او را از غفران و آمرزش خویش دور سازد، و هر كس نام من نزد او برده شود و بر من درود نفرستد و آمرزیده نشود پس خداى عزّ و جلّ او را از رحمت خود دور كند.(ثواب الأعمال و عقاب الأعمال/ ترجمه غفارى، ص: 151)
4. آزادى از آتش دوزخ
ماه رمضان را ماه آزادسازى نامیده اند؛ چون خداوند در هر روز و شب، ششصد آزادشده دارد و نیز در آخر ماه، به اندازه آنچه در [روزها و شب هاى] گذشته آزاد كرده است. حسن بن محبوب، از ابو ایّوب، از ابو الورد از امام ابو جعفر علیه السّلام روایت كرده است كه فرمود: و این ماهى است كه اوّل آن رحمت، و وسطش مغفرت، و پایانش اجابت دعا و آزادى از آتش دوزخ است. (ترجمه من لا یحضره الفقیه، ج2، ص: 417)
چهارشنبه 97/03/02
حق الناس از نظر اسلام با عدالت و حكمت الهی رابطه ای تنگاه تنگ دارد و دارای گستره وسیعی میباشد. به عبارتی حق الناس در همه ابواب فقه وجود دارد و میتوان گفت كه بابی از ابواب فقه اسلامی نیست، مگر اینكه مسایل فراوانی در زمینه حق الناس وجود دارد.
حق الناس در منابع و متون اسلامی، چه در قرآن و چه در روایات معصومین ـ علیهم السّلام ـ و كتب فقهی جایگاه خاصی دارد. اقامه قسط و عدل و برقراری عدالت اجتماعی و ادای حقوق الناس یكی از عمدهترین اهداف بعثت پیامبران است.
در اینجا چون صاحب حق مردم اند ، رعایت و نادیده گرفتن آن ارتباط مستقیمی با بحث عدالت خداوند دارد. خداوندی كه یكی از صفاتش عادل بودن است و دینی كه یكی از اصولش عدل است چگونه ممكن است حقوق انسانها برایش كم اهمیت باشد. در دین اسلام حق انسانها از جهتی شاید از حق خداوند نیز مهمتر لحاظ شود بطوری كه خداوند ممكن است در روز قیامت از حق خود بگذرد اما هیچ گاه از حق انسانهای دیگر نخواهد گذشت. البته باید توجه داشت كه حق الناس حق الله هم هست، زیرا هیچ كس جز خدا اصالتا و ذاتا حقی ندارد و حقوق مردم از جانب خدا تعیین شده و تضییع آن مخالفت با حكم و حق الهی تعیین شده در حق دیگران است.
«لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» (سوره حدید، آیه 25 ) : ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها كتاب آسمانی و میزان شناسایی حق از باطل نازل كردم تا مردم قیام به عدالت كنند (و احقاق حقوق و بسط عدل و داد به طور خود جوش از درون جامعه بشری آشكار شود).
این نشان از آن دارد كه احترام به حقوق دیگران و ادای آن یكی از اساسیترین اهداف ادیان آسمانی است. قرآن كریم در آیات بسیاری مۆمنان را چه در باب مسائل اقتصادی و چه در باب حقوق اجتماعی و… دعوت به احترام به حقوق مردم نموده است. در اینجا تنها به دو نمونه از این آیات اشاره مینماییم.
«یا أیّها الّذین آمنوا لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَیْنَكُمْ بِالْباطِلِ»؛ ای كسانی كه ایمان آوردهاید اموال یكدیگر را از طرق نامشروع و غلط و باطل نخورید» (نساء، 29 ) ؛ یعنی، هرگونه تصرف در مال دیگری كه بدون حق و بدون مجوز منطقی و عقلانی بوده باشد ممنوع شناخته شده است.
قرآن كریم، به هنگام نكوهش از قوم یهود و ذكر اعمال زشت آنان میفرماید: «…وَ أَكْلِهِمْ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ…» (همان، 161 ) : آنان در اموال مردم بدون مجوز و به ناحق تصرف میكردند. (ناگفته پیداست كه مراد از اكل و خوردن، در این آیه كنایه از هرگونه تصرف است خواه به صورت خوردن معمولی باشد یا پوشیدن و یا سكونت و یا غیر آن و چنین تعبیری در زبان فارسی نیز رایج است.)
بنابراین، هرگونه تجاوز، تقلب، غش، معاملات ربوی، رشوه، خرید و فروش اجناسی كه فایده منطقی و عقلانی در آنها نباشد، خرید و فروش وسایل فساد و گناه، در تحت این قانون كلی قرار دارند.
در كتب روایی نیز توجه فراوانی به حق الناس شده است. به طوری كه اگر تمام روایات مربوطه جمع بندی شود، چندین جلد كتاب خواهد شد. امّا در اینجا به چند نمونه از روایات اشاره میشود.
حضرت علی ـ علیه السّلام ـ میفرماید: «اَمّا الظّلم الّذی لا یُتركُ، فَظلمُ العباد بَعضُهُم بعضاً؛ امّا ظلمی كه بخشوده نمیشود ظلمی است كه بعضی از بندگان خدا بر بعض دیگر میكنند». (نهج البلاغه، خطبه 175 )
و در روایت دیگری آن حضرت حتی ادای حق الناس را از حق الله مهمتر دانسته و میفرماید: «جَعلَ الله سُبحانه حُقوقُ عبادِهِ مُقدّمةً علَی حُقُوقهِ فَمنْ قامَ بِحقُوقُ عبادالله كانَ ذلك مۆدّیاً الی القیامِ بِحقوقِ الله؛ خداوند حقوق بندگانش را مقدم بر حقوق خود قرار داده و كسی كه حقوق بندگانش را رعایت كند حقوق الهی را نیز رعایت خواهد كرد». (محمدی ری شهری، میزان الحكمة، ج 2، ص 480 )
حق الناس
حدود و موارد حق الناس
باید گفت بر اساس آیات و روایات اسلامی، مردم ومۆمنان دارای سه نوع حق و احترام میباشند.
1- احترام به مال مردم
در دیدگاه اسلامی، مال و دارایی مۆمن و گاهی اموال دیگران محترم است ومصونیت دارد و اتلاف و تجاوز در آن مجاز نیست. بنابراین، اگر كسی از راه ربا، رشوه، فریبكاری، سرقت و بالاخره هرگونه تصرف نامشروع، مالی را از كسی خورده باشد، باید به تحصیل رضایت صاحب مال و یا باز پس دادن آن مال اقدام نماید.
2- احترام به جان مردم
جان مسلمان از نظر اسلام حرمت خاصی دارد بنابراین هیچ كس نمیتواند به جان مسلمان، لطمهای از قبیل ضرب و جرح وارد آورد یا با دادن غذای فاسد و مسموم و یا اعتیاد به مواد مخدر و یا هر چیز دیگری، سلامتی كسی را به خطر اندازد. بنابراین احترام به جان و بدن و سلامتی افراد، تا آن حدّ مورد اهمیت و مۆاخذه است كه حتی خداوند هم از آن صرف نظر نمیكند! امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: خداوند میفرماید: «به عزّت و جلال خودم سوگند، از ظلم هیچ ظالمی نخواهم گذشت، اگر چه به اندازه دست بر دست زدنی باشد، یا با فشار دادن دستی از روی ستم، محقق شده باشد». (علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 6، ص 29 )
علاوه بر احترام و حرمت جسم و بدن دیگران، انسان نمیتواند با ترساندن و اندوهگین ساختن، آزردن و خلاصه هر گونه ضربه به اعصاب و روان دیگران موجبات ناراحتی آنان را فراهم نماید، درغیر این صورت باید همه ضربهها و خسارتهای وارده را جبران نماید. و اگر چنین نكند، در دنیا و آخرت كیفر كردار ناروای خویش را خواهد دید.
3- حفظ آبروی دیگران و احترام به آن
عرض و آبروی افراد هم، دارای حرمت و مصونیت فوق العادهای است و از موارد حق الناس به شمار میآید. بنابراین انسان نمیتواند به وسیله غیبت، تهمت، افشاگری و هرگونه رفتار دیگری، به آبرو و حیثیت دیگری ضربه و آسیبی وارد نماید، زیرا در غیر این صورت مرتكب ظلم بزرگی در حق او شده كه باید به جبران آن بپردازد. چنان كه امام صادق ـ علیه السّلام ـ میفرماید: «مَن كسَرَ مۆمِناً فَعلَیْه جَبْرُهُ؛ هر كس حیثیت مۆمنی را بشكند، بر او واجب است كه آن را جبران نماید.» (علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 22، ص 351 )
حاصل آن كه، حق الناس از نظر اسلام با عدالت و حكمت الهی رابطه ای تنگاتنگ دارد و دارای گستره وسیعی میباشد. به عبارتی حق الناس در همه ابواب فقه وجود دارد و میتوان گفت كه بابی از ابواب فقه اسلامی نیست، مگر اینكه مسایل فراوانی در زمینه حق الناس وجود دارد. پس باید دانست كه جامعه بر عهدة هر یك از اعضای خود حقوقی دارد كه همگی به احترام و ادای آن موظفند وعمل به آنچه آدمی، خود انتظار انجام آن را از دیگران دارد، پایینترین درجه آن است. چنان كه از امام صادق ـ علیه السّلام ـ درباره حق مۆمن بر مۆمن سۆال شد، آن حضرت فرمود: «… اَیْسَرُ حَقٍّ مِنها اَنْ تُحبُّ لِنفْسِكَ و تَكْرهُ لهُ ما تَكرَهُ لِنَفْسِكَ…؛ كمترین میزان حقوق برادرت بر تو آن است كه آنچه را برای خودت دوست میداری برای او نیز دوست بداری و آنچه را برای خودت نمیپسندی، برای او نپسندی.» (علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 74، ص 224 ) . و در جای دیگری می فرمایند : «اَوّلُ قَطْرَة مِنْ دَمِ الشَّهید كَفارةُ لِذُنُوبِه اِلاَّ الدَّیْن فَاِنَّ كَفارَتُه قَضائه» : «اولین قطره خون شهید، كفاره گناهان او است؛ مگر بدهكارى كه كفاره آن اداى آن است.» (من لا یحضره الفقیه، ج3، ص 183، ح3688)
نتیجه
آنكه اگر خدا از حق محض خود بگذرد از لطف اوست، اما در مورد حق الناس پای دیگری در میان است و اگر او نگذرد، بدون احقاق حق عدالت اجرا نشده است.
منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. اكبری، محمود، نگاهی به حق الناس، چاپ اول، قم، كتاب آشنا، 1368.
2. مكارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 3، چاپ بیستم، (بیجا)، دار الكتب الاسلامیه، 1371.