ماه رمضان، فاطمه زهرا سلام الله علیها و شب قدر

چه رابطه ای بین حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ و شب قدر وجود دارد؟

حضرت فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ ام الائمه و برترین زن جهان از اولین آن ها تا آخرین است. «سیدة النساء العالمین من الاولین و الآخرین»(1) در روایتی از امام صادق ـ علیه السلام ـ است كه ایشان در مورد آیه اوّل سوره قدر فرمودند: «لیله» فاطمه است. علاوه بر این در تأویل آیه اول سوره دخان «لیله مباركه» كه عموم مفسران آن را شب قدر می دانند، فاطمه ـ سلام الله علیها ـ به عنوان «لیله مباركة» ذكر شده است. به نظر می رسد با توجه به موارد ذكر شده و با توجه به این كه فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ به عنوان ام الائمه (كه همه خیرات از ناحیه آن ها و به فیض وجود آن ها بر بندگان نازل می شود) منشأ هر خیری است لذا «لیله» را «لیله القدر» فاطمه ـ سلام الله علیها ـ دانسته اند.
 در تفسیر فرات كوفی حدیثی از امام صادق ـ علیه السلام ـ روایت شده است، كه در این حدیث آمده است: انا انزلناه فی لیله القدر(2) لیله «فاطمه» و القدر «الله» فمن عرف فاطمه حق معرفت ها فقد ادرك لیلة القدر…»(3)در آیه «ما قرآن را در شب قدر نازل كردیم» منظور از لیله (شب) فاطمه و منظور از قدر «الله» است. پس هر كس فاطمه ـ سلام الله علیها ـ را آن گونه كه حق شناخت ایشان است بشناسد فیض لیلة القدر را درك كرده است.

 علاوه بر این علامه مجلسی می نویسد: در تاویل آیه «حم و الكتاب المبین انا انزلناه فی لیلة المباركه» وارد شده كه كتاب مبین امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ و لیله المباركه فاطمه ـ سلام الله علیها ـ می باشد.(4)

 این قبیل روایات در واقع تفسیر بطون قرآن و تأویل آیات قرآن است. علامه مجلسی نیز می نویسد: «اما تاویل حضرت صادق ـ علیه السلام ـ «لیله القدر» را به «فاطمه» این بطنی از بطون آیه است. و تشبیه حضرت فاطمه ـ سلام الله علیها ـ به لیله (شب) یا به خاطر ستر و عفاف فاطمه است یا به خاطر آن ظلم وجوری است كه ایشان را فرا می گیرد و می پوشاند.»(5)

 علامه در جای دیگربا توجه به آیه حم و الكتاب المبین انا انزلناه فی لیله مباركه(6) می نویسد: «این تعبیر از فاطمه به لیله به اعتبار عفاف و مستوریت ایشان از خلایق از جهت صورت و رتبه (شأن و مقام) است.

بر این خیر (خوبی، رحمت) از آن حضرت بدون واسطه صادر می شود.»(7) سپس می نویسد: این بطن آیه است كه ظاهر آیه نیز به آن دلالت دارد. زیرا نزول قرآن در شب قدر، هدایت خلق و ارشاد آن ها به شرایع دینی و ثبات آن ها بر حق تا انقضاء دنیا، جز با وجود امامی كه تمامی حوائج مردم را می داند امكان پذیر نیست. و این امر به نصب حضرت امیر ـ علیه السلام ـ و قرار دادن ایشان به عنوان مخزن علم قرآن ـ هم از جهت لفظ و معنی و هم از جهت ظاهر و باطن، محقق شد. تا مصداق «كتاب مبین» شود و این امر هم چنین با ازدواج آن حضرت با سید النساء (فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ ) محقق شد تا از آن دو وجود، ائمه اطهار تا روز قیامت دوام داشته باشد.»(8)

نتیجه گیری: با توجه به روایاتی كه عمدتاً از حضرت صادق ـ علیه السلام ـ نقل شده ایشان لیله یا لیله قدر را حضرت فاطمه ـ سلام الله علیها ـ ذكر كرده اند. بدون شك این روایات تأویل و بطنی از بطون قرآن می باشد كه ائمه اطهار ـ سلام الله علیها ـ با علم بی پایان خویش به این تأویلات آگاه بودند. «و ما یعلم تأویله الا الله و الراسخون فی العلم» و این تأویل یا به خاطر ستر و عفاف و پوشش حضرت می باشد و یا به این خاطر كه آن حضرت به واسطه این كه ام الائمه است (و هر چه فیض و بركت در عالم است به واسطه ایشان و ائمه اطهار است) در حقیقت ایشان ریشه و منشأ خیر و بركت هستند.

بیانی نورانی از علامه حسن زاده آملی در این باره:

مراد از ((یك لیلة القدر)) وجود ذیجود فاطمه زهرا، حقیقت ام الكتاب است كه از او یازده قرآن ناطق و حجة الله نازل شده است ؛ لذا حضرت زجاجة الوحى و ثمرة النبوة ، فاطمة العارفة بالاشیاء را ((ام الائمه )) نامیده اند.

                       **نزول یازده قرآن ناطق ** در آن یك لیلة القدر است صادق**

حضرت صادق آل محمد (صلى الله علیه و آله و سلم ) جده اش را لیلة القدر معرفى فرمود. چرا حضرت صدیقه - سلام الله علیها - لیلة القدر نباشد و حال آنكه یازده قرآن ناطق در این لیله نازل شده است ، پس فاطمه (علیه السلام ) لیلة القدر یازده قرآن ناطق است .( منبع: جلد دوم شرح دفتر دل)

این فاطمه (علیها السلام ) كه لیلة القدر یازده كلام الله ناطق است ، كه امام صادق فرمود: كسى حق معرفت به آن حضرت پیدا كند، یعنى بدرستى او را بشناسد، لیلة القدر را ادراك كرده است . چه مرد و چه زن باید خودش را تزكیه نماید و حلقه بندگى در گوش كند. فیض حق وقف خاص كسى نیست (منبع: رساله انسان و قرآن -شرح دفتر دل)

در ادامه این کلام ارزشمند از جناب علامه بزرگوار شاید بتوان گفت که:

اگر كسی بتواند به مقام والای زهرای مرضیه پی ببرد و آن حضرت را آن طور كه حقش است بشناسد به ثواب و فضیلتی می رسد كه مساوی با درك شب قدر است. این مسئله مشابه زیادی دارد مثلاً در روایات آمده است : كسی كه با معرفت حق خدا و رسول و اهل بیتش از دنیا برود شهید است(9)، كسی كه با محبت آل پیامبر از دنیا برود شهید به حساب می آید(10)، كسی در حال غریبی بمیرد(11) یا كسی كه با مرضی از دنیا برود جزو شهدا هستند.(12) یعنی، اجر و پاداشی مانند پاداش شهید خواهند داشت.

 با توجه به مطالب گذشته، متن كامل حدیث مطرح شده در پرسش چنین است:

حضرت صادق(ع) فرمود: «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ اَلَّیَلَةُ فاطِمَةُ و القدرُ اللهُ فَمن عَرَفَ فاطِمَةَ حَقَّ مَعرِفَتِها فَقَد اَدْركَ لَیلَةَ القَّدر و اِنّما سُمِّیت فاطِمةٌ لانَّ الخَلقُ فُطِمُوا عَن مَعرِفَتِها. (این كه خداوند می فرماید) ما قرآن را در شب قدر نازل كردیم (مراد از) شب، فاطمه و مراد از قدر خداوند، در نتیجه هر كسی فاطمه را آن چنان كه باید بشناسد به حقیقت شب قدر را درك نموده است و این كه فاطمه، فاطمه نامیده شده است برای این است كه مخلوق از (كنه) معرفت او عاجز است.»

 در واقع این حدیث در مقام نفی توانایی درك حقیقت شب قدر توسط مردم است. حدیث در مقام بیان این مطلب است كه عظمت شب قدر برای مردم قابل درك نیست همانگونه كه مقام حضرت حضرت فاطمه – سلام الله علیها- نیز قابل درك نیست و اگر كسی توانست مقام آن حضرت را درك كند عظمت شب قدر را نیز درك خواهد كرد.

نكته دیگری نیز می توان دوباره افزود و آن این كه، خداوند در قرآن از حضرت زهرا به كوثر تعبیر می كند كوثر یعنی خیر كثیر كه دائماً در حال جاری شدن است، از این جهت كه فرزندان حضرت زهرا در جهان هستی از جایگاه ویژه برخوردارند و خیر و بركات در دنیا با توجه به وجود آن ها در جریان است و مردم از آن بهره مند هستند شاید به خاطر آن حضرت را معادل لیله القدر دانسته اند. چون تمام بركات معنوی و مادی از ناحیه او متوجه بشریت است.

                                     



پاورقی:

1. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفاء، 1404، ج43، ص 26.
2. قدر : 1.
3. کوفی، فرات بن ابراهیم بن فرات، تفسیر فرات کوفی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، (1416 ـ 1374)، چاپ دوم، ص 581.
4. مجلسی، محمد باقر، پیشین، ج25، ص 99.
5. همان، ج25، ص 99.
6. دخان : آیات ابتدایی.
7. علامه مجلسی، پیشین، ج48، ص 90.
8. همان.

9. نهج البلاغه، خ190.
10. قرطبی، محمد بن احمد انصاری، تفسیر قرطبی، بیروت، مؤسسة تاریخ العربی، 1405ق، ج16، ص23.
11. متقی هندی، كنزالعمال، بیروت، موسسه الرساله، ج10، ص246، ح29313.
12. نعمان بن محمد بن منصور، دعائم الاسلام، دارالمعارف، 1383ق.

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.