جایگاه مادر در اندیشه اسلامی

چکیده
مقاله فوق با عنوان جایگاه مادر در اندیشه دینی طراحی شده است به هر دین و آیینی که نظر می‌کنیم در می‌یابیم که نگاه خاصی به مادر دارد و احترام به او را واجب می‌داند. انبیاء گذشته هم در احترام گذاشتن به مادر، توصیه های فراوانی کرده‌اند. در ابتدا خود در مقابل مادر تکریم نموده برایش طلب رحمت می‌کردند. هر کدام از ادیان پیامبران، به نوعی به مادر، نگاه خاصی داشته‌اند که در این جا ما به بررسی دین حضرت موسی، حضرت ابراهیم، حضرت عیسی، و حضرت مصطفی(ص) در مورد جایگاه مادر به طور خلاصه می‌پردازیم؛ و سپس جایگاه مادر در قرآن و سنت ائمه اطهار(علیهم السلام) را مورد بررسی قرار می‌دهیم.
واژگان کلیدی: مادر، جایگاه، احترام، زحمت، تربیت، خدا، سیره، رفتار، فرزندان

مقدمه
شکی نیست که مادر از هر جهت مقام ارجمند و والایی در همه‌ی ادیان داشته و دارد و همگان با دید احترام به او می‌نگرند و به عظمت وبزرگی از وی یاد می‌کنند. هر دین و آیینی که در طول تاریخ آمده به این مسئله توجه کرده و مردم را به خدمت به مادر فراخوانده است. همان گونه که دین نسبت به سایر پدیده های عالم اظهار نظر می‌کند، جهان را آن گونه که هست به ما می‌نمایاند و در امور ارزش، ارزش‌ها را معرفی و در مورد آن‌ها ارزشگذاری و داوری می‌نماید؛ درباره مادر و مقام و جایگاه او نیز ساکت نبوده، بلکه عنوان مادری را جایگاه بس والا و ارزشمند دانسته، مقام وی را گرامی می‌دارد. ادیان مختلف با همه اختلافاتی که دارند در این زمینه اتفاق نظر داشته و همه با دید احترام به مادر می‌نگرند و مقام مادر را از مقام هر کس دیگر برتر و بالاتر می‌دانند. در ابتدا مقام مادر را در ادیان گذشته بررسی می‌کنیم، سپس به جایگاه او در دین اسلام اشاره می‌نماییم.

جایگاه مادر در ادیان گذشته
به هر دین و آیینی که نظر کنیم و متون مربوط به آن را با دقت بخوانیم، در خواهیم یافت که آن دین نگاه خاصی به مادر دارد و احترام و تعظیم او را واجب می‌داند. انبیای گذشته ضمن این که به احترام نهادن به مادر توصیه می‌کردند، قبل از همه خود در مقابل مادر تکریم نموده برایش طلب رحمت و مغفرت می‌کردند.
۱- ابراهیم خلیل الله(علیه السلام): برای پدر و مادرش دعا می‌کرد و از خدا می‌خواهد که آن‌ها را مورد غفران و آمرزش قرار دهد: «ربنا اغفرلی و لوالدیّ و للمومنین یوم یقوم الحساب».(۱)
«پروردگارا! من و پدر و مادرم و همه مومنان را، در آن روز که حساب بر پا می‌شود، بیامرز».
این دعای ابراهیم افزون بر اینکه نشان دهنده بزرگی شان و مقام مادر است، جنبه تربیتی نیز دارد؛ چرا که به پیروان مکتب توحید می‌آموزد که این گونه برای پدر و مادرشان دعا کنند. بنابراین، در دین ابراهیم خلیل(علیه السلام) که دین حنیف و خالص بود، مادر از مقام بالایی بر خوردار بود و جایگاه خاصی نزد او داشته است.
۲-در آیین موسی کلیم(علیه السلام): مقام مادر بس عظیم و بزرگ بوده و فرزندان خدمت کار به مادر همنشینان بهشتی پیامبران می‌شده اند. حضرت موسی(علیه السلام) هنگام مناجات با خدا، از خداوند درخواست کرد که همنشینی وی را در بهشت برایش معرفی کند تا او را بشناسد. خطاب آمد، ای موسی! در فلان ناحیه، کوچه‌ی فلان و فلان مغازه برو، کسی که در آنجا مشغول کار است او رفیق تو در بهشت خواهد بود.
حضرت موسی(علیه السلام) سراغ او رفت، دید جوانی است قصاب. از دور مراقب بود تا ببیند او چه عمل شایسته ای دارد. اما چیز فوق العاده ای از او مشاهده نکرد.
شب هنگام که جوان محل کار را ترک می‌کرد، موسی بدون آن که خود را معرفی کند، نزد جوان آمد و از او خواست تا شب را مهمانش باشد. حضرت موسی می‌خواست بدین طریق رمز کار او را بدست آورد و ببیند آن جوان چه عبادت هایی در خلوتگاه انجام می‌دهد که این قدر درجه پیدا کرده و همنشین پیامبر خدا شده است.
جوان همین که وارد منزل شد قبل ازهر چیز غذایی آماد کرد، آن گاه سراغ پیرزنی از کار افتاده رفت که دست و پایش فلج شده، قدرت حرکت و جابجا شدن را نداشت. با صبر و حوصله غذا را لقمه لقمه به دهانش گذاشت، او را شست و شو داد، لباسش را عوض کرد و سر جایش گذاشت. موسی هنگام خداحافظی خود را معرفی کرد؛ پرسید این زن کیست و پس از آن که به وی غذا می‌دادی نگاهی به سوی آسمان می‌انداخت و کلماتی بر زبان جاری می‌کرد، چه بود؟
گفت: این زن مادرم است و هر بار که به او غذا می‌دهم و او را سیر می‌کنم در باره من دعا می‌کند و می‌گوید: خدایا او را همنشین موسی بن عمران در بهشت برین قرار بده، موسی به جوان مژده داد که دعای مادر درباره تو مستجاب گردیده است.(۲)
۳- مقام مادر در دین حضرت عیسی(علیه السلام): به حدی است که وی در آغاز زندگی شکر خدا می‌گوید و نخستین بار این نکته را یادآور می‌شود و از خدا تشکر می‌کند که او را نسبت به مادرش نیکو کار قرار داده است؛ چون او می‌داند که نیکی به مادر بالاترین ارزش را دارد: «و برّا بوالدتی و لم یجعلنی جبّارا شقّیا».(۳)
«مرا نسبت به مادرم نیکو کار قرار داده و جبار و شقی قرار نداده است».
حضرت مسیح که بدون پدر از مادر متولد شد، صرف این که نیکی به مادر را از امتیازات خود بر می شمارد دلیل روشنی است بر اهمیت مقام مادر در نزد وی، و گرنه عیسی به عنوان فرستاده خدا افتخاراتی بسیار داشت و می‌توانست آن‌ها را در مقام شکر گذاری متذکر شود.

جایگاه مادر در دین اسلام
هر چند همه ادیان الهی مقام ارزشمندی برای مادر قایلند و به او احترام می‌گذارند، ولی اسلام بیش از دیگر مکاتب به این مسئله توجه نموده و به مادر عظمت بخشیده است. حقوقی را که اسلام برای مادران مشخص کرده، بسیار فراتر از حقوقی است که برای دیگران حتی پدر قایل شده است؛ چرا که مادر مربی انسان و در حقیقت پرورش دهنده جامعه است و اوست که می‌تواند فرد و جامعه را به سعادت برساند و یا به شقاوت و بد بختی بکشاند. در اینجا لازم است تا جایگاه مادر را به طور فشرده و خلاصه از منظر قرآن و احادیث اسلامی بررس کنیم:

۱- قرآن کریم
کلمه مادر به اشکال مختلف، به صورت جمع و مفرد مانند: «ام»(۴) و «والدتی»(۵)، «امّ موسی»(۶)، «والدات»(۷) و «امهات»(۸) و امثال آن فراوان در قرآن آمده است. هم چنین مادر و پدر به هیئت تثنیه مانند «والدین»( ۹)، و «ابوی»(۱۰) مکرر در این کتاب آسمانی به کار رفته است. اگر با دقت در این موارد نگاه کنیم، می‌بینیم که خداوند در هر یک از آن آیات، با عظمت و بزرگی از مادر یاد کرده و به نوعی از مقام او تمجید نموده است. چرا که وحی و الهام مستقیم خدا به مادر موسی، اظهار ارادت و نیکویی عیسی به مادر، بیان زحمات و رنج‌های مادر در قرآن کریم و همچنین دستور حق تعالی به احسان و نیکی نسبت به پدر و مادر، همه گواه بر رفعت جایگاه مادر است. خدای تعالی در سوره لقمان(۱۱) و احقاف پس از توصیه به احسان والدین، تحمل رنج و زحمت های مادر را بیان می‌کند و می فرماید: «مادرش او(فرزند) را با ناراحتی حمل می‌کند و با ناراحتی بر زمین می‌گذارد و دوران حمل و از شیر بازگرفتنش سی ماه است تا زمانی که به کمال و رشد برسد و به چهل سالگی بالغ گردد».(۱۲)
بیان رنج و تلاش مادر با این که پدر نیز در اغلب سختی‌های تربیت فرزند شریک است، خود دلیل بر اهمیت و ارزش کار مادر است. روشن است، کسی نزد حق تعالی مقام بالاتر دارد که کار ارزشمند تری انجام دهد.
نکته قابل توجه در آیات مربوط به احسان پدر و مادر این که خداوند ابتدا به نیکی کردن نسبت به پدر و مادر هر دو دستور می‌دهد، سپس بدون ذکر زحمات پدر، مشکلات وناراحتی های مادر را بیان می‌کند. گویی، مادر عامل اصلی در لزوم نیکی به والدین بوده و کار او آن قدر ارزشمند است که احسان به پدر را نیز بر فرزند واجب می‌سازد. اگر نبود صبر و پایداری مادر، در برابر سختی‌های دوران بارداری و پذیرش ناگواری‌های طاقت فرسای دوره شیر دهی و تربیت فرزند، شاید به این قطع و حتم به احسان والدین به صورت مطلق حکم نمی‌شد. تا آن جا که مسئله نیکی به پدر و مادر در قرآن کریم هم طراز با عبادت خدای متعال به حساب آمده است.( ۱۳)

۲- سنت رسول الله(ص)
منظور از سنت پیامبر(ص) گفتار و سیره آن حضرت می‌باشد که در قالب کلام و رفتار از ایشان به یادگار مانده است. شخصیت، مقام و رعایت حقوق مادر در احادیث نبوی و سیره نبی اکرم(ص) به خوبی بیان شده است. از آنجا که از منظر مکتب تشیع به لحاظ حجیت و سندیت هیچ تفاوتی میان سنت رسول الله(ص) و قول و سیره امامان معصوم(علیهم السلام) وجود ندارد، از این رو برای تبیین بهتر موضوع، افزون بر کلام و سیره رسول خدا(ص) از بیان و رفتار ائمه اطهار(علیهم السلام) نیز بهره خواهیم برد.
پیامبر اکرم(ص) در تبیین مقام مادر می‌فرماید: الجنه تحت اقدام الامهات؛(۱۴) «بهشت زیر پای مادران است».
این حدیث حاکی از این است که بدون رضایت مادر نمی توان به بهشت و نعمت های بهشتی دست یافت. اگر کسی بخواهد به درجات عالیه جنت و رضوان نایل گردد، باید به مادر احترام بگذارد و به او خدمت کند. این همه ارج نهادن به مقام مادر شاید به خاطر زحماتی است که مادر متحمل می‌شود. تحمل رنج و زحمت دوره بارداری و کودکی و تامین نیاز های جسمی و روحی فرزند از مشکلات طاقت فرسایی است که مادر می‌تواند بپذیرد. طبیعی است که خداوند در قبال صبر و بردباری مادر، اجر و مزد بی پایان به او عنایت می‌کند. مادرش او را با ناراحتی حمل می‌کند و با ناراحتی بر زمین می‌گذارد.(۱۵)
به قول معروف هر که بامش بیش، برفش بیشتر. مادر نسبت به تربیت فرزند مشکلات زیادی را متحمل می‌شود و طبعاً پاداش زیادتری را نیز مستحق می‌گردد.
جنان در زیر پای مادران است
بکش بردیده، خاک زیر گامش
مکن بر روی او تندی که برتو
خدا فرموده واجب احترامش(۱۶)
(خسرو)
امام صادق(علیه السلام) می فرماید: جوانی خدمت پیامبر اکرم(ص) رسید، عرض کرد: یا رسول الله! به چه کسی نیکی کنم؟ فرمود: به مادرت. دوباره سوال کرد، فرمود: به مادرت. مرتبه‌ی سوم پرسید. فرمود: به مادرت. مرتبه‌ی چهارم سوال نمود پس از آن به کی نیکی کنم؟ فرمود به پدرت.(۱۷)
جایگاه مادر و ارزش نقش مادری از این گفتار پیامبر اسلام(ص) به روشنی قابل درک و فهم است و این که حضرت سه بار به نیکی کردن نسبت به مادر دستور می‌دهد و نوبت چهارم به احسان پدر سفارش می‌کند؛ بهترین دلیل بر عظمتشان مادر می‌باشد. از این بیان حضرت استفاده می‌شود که فعالیت‌های مادر، از آغاز انعقاد نطفه فرزند تا پایان دوره تربیت او چند برابر کار پدر ارزشمند است و از این رو حق مادر بر فرزند نیز بیشتر از حق پدر می‌باشد.
سیره ورفتار رسول اکرم(ص) نسبت به مادر و دایه های شان که به نوعی حق مادری به عهده آن حضرت داشتند، نیز نشان دهنده‌ی احترام ویژه ایشان از مقام مادر است. به نوشته تاریخ نویسان، پیامبر بیش از سه روز از شیر مادر ننوشید و پس از آن طبق سنت عرب به دایه سپرده شد و در دامن دایه‌هایی چون ثوبیه(کنیز ابو جهل) و حلیمه سعدیه پرورش یافت. حضرت در طول زندگی همیشه به یاد مادران رضاعی خود بود و از هر جهت به آنان کمک می‌کرد. پس از بعثت پیامبر کسی را فرستاد تا ثوبیه را از ابو جهل بخرد، ولی او حاضر به فروش وی نشد. اما او تا آخر عمر از کمک‌های حضرت بهره مند بود. زمانی که پیامبر خبر مرگ ثوبیه را شنید، آثار تألم و اندوه در چهره مبارکش نمایان شد.(۱۸)
سیره پیامبر در احترام نسبت به مادرش آمنه واحترام فوق العاده نسبت به وی، بهترین دلیل بر عظمت مقام مادر است. به نوشته تاریخ نگاران، پیامبر همراه مادر جهت زیارت تربت پدرش عبدالله به سفر یثرب رفتند. هنگامی که در سرزمین ابواء – نزدیک مدینه – رسیدند، آمنه بیمار شد و به تدریج وضعش رو به وخامت نهاد و کم کم آثار مرگ در وی پدیدار گشت. پیامبر در آخرین لحضات زندگی مادر، صورت خود را به صورت او گذاشت و با حالت غم و اندوه به چهره‌ی مادر نگاه می‌کرد و می‌گریست. همراهان هر بار او را از جسد مادر جدا می‌کردند، دوباره خود را روی جنازه مادر می‌انداخت و ناله می‌کرد.(۱۹)
رسول خدا(ص) پس از وفات مادر همواره به یاد او بود و به زیارت مزارش می‌آمد. روزی بر سر مزار مادر آمد، دو رکعت نماز خواند، سپس ندا داد مادر! قبر شکافت شد، آمنه در میان قبر نشسته بود و می‌گفت: «اشهدان لا اله الا الله و انک رسول الله». حضرت از مادر سوال کرد: امامت کیست؟ گفت: فرزندم! امام تو کیست؟ پیامبر فرمود: اینک امام تو علی بن ابی طالب است. آمنه به ولایت علی(علیه السلام) شهادت داد و به جایگاهش بر گشت.(۲۰)
این رفتار پیامبر اکرم(ص) در حال حیات و پس از وفات آمنه، نشان دهنده عظمت، منزلت و مقام عالی مادر است؛ چرا که افضل موجودات عالم، یعنی وجود مقدس رسول اکرم(ص) همانند یک انسان خاضع، در برابر مادر زانوی ادب بر زمین می‌زند و با دید احترام به او نگریسته، از او تعظیم به عمل می‌آورد. سر انجام می‌خواهد مادرش با ایمان هر چه بیشتر و کامل‌تر در قیامت محشور گردد، شهادت به ولایت علی(ع) را به او تلقین می‌کند. این سیره پیامبر خدا(ص) برای همه مسلمانان دنیا درس بزرگ است و در رفتار با مادر، باید به آن حضرت تاسی کرد و از سیره او درس آموخت.

۳- سیره و گفتار امامان معصوم(علیهم السلام)
سخنان ائمه اطهار(علیهم السلام) و نیز سیره آن بزرگواران در تبیین جایگاه و منزلت مادر، خیلی زیاد است که نمی‌توان به برسی همه‌ی آن‌ها پرداخت در اینجا لازم است به عنوان نمونه به برخی از گفتار و رفتار ایشان در این زمینه اشاره کنیم. امام علی بن الحسین(علیه السلام) در باب حق مادر و عظمت و منزلت او می‌فرماید: «حق مادر بر تو این است که بدانی او تو را حمل نمود، آن گونه که هیچ کس، دیگری را حمل نمی‌کند؛ و از میوه‌ی قلبش به تو داد که احدی به دیگری نمی‌دهد؛ تو را با جمیع اعضا و جوارحش در آغوش گرفت و با کی از این که گرسنه باشد در حالی که تو را می‌پوشاند و در آفتاب باشد تا تو را در سایه نماید و خواب را به خاطر تو ترک نمود و تو را از سرما و گرما محافظت نمود و تو در برابر این همه خدمت، کجا می‌توانی شکر گزار او باشی، مگر به کمک و یاری و توفیق پروردگار».(۲۱)
این کلام امام سجاد(علیه السلام) که به زبان تبیین حقوق ارائه شده، نشان دهنده عظمت و بزرگی مقام مادر است. چرا که حضرت با بیان این نکته که فرزند بدون استعانت و کمک از خدای متعال قادر به ادای حقوق مادر نخواهد بود، در حقیقت خواسته به نوعی رفعت مقام مادر را برای فرزند تبیین کند و آنان را در خدمت کردن به مادر ترغیب نماید.
این مسئله به لحاظ تربیتی نیز دارای اهمیت است که انسان همیشه و در هر کار، به ویژه در خدمت رسانی به مادر و جلب رضایت وی از خدا کمک بجوید و با اتکاء به امدادهای اوانجام وظیفه کند و بر مشکلات زندگی فایق آید. برداشت تربیتی‌ای که از این گفتار امام(علیه السلام)، می‌توان به دست آورد این است که فرزند باید همواره شکر گزار رنج و زحمت‌های مادر باشد و تمام توان و قدرت و رشادت خویش را از او دانسته، خو را دایم مدیون بداند.
این کلام امام(علیه السلام) عین واقعیت است که مادر، فرزند را به مراتب بیش از جانش دوست می‌دارد و تمام مشکلات را به جان می‌خرد تا او در آسایش باشد. طبیعی است که این همه عشق و علاقه به فرزند و تحمل سختی‌های فراوان برای تربیت فرزند حق بزرگی به عهده فرزند می‌گذارد که می‌بایست در جهت ادای آن تلاش کرد. از این جاست که خداوند می فر ماید: «فلا تقل لهما اف».(۲۲)
«در برابر آن‌ها(پدر و مادر) اف مگو». مبادا قلب مادر را بشکنی و خود را عاقّ وی نموده، مورد خشم خدا قرار گیری که خشم مادر قهر خدای متعال را به همراه دارد.
سیره معصومان(علیهم السلام) و برخورد آن بزرگواران با مادرانشان و تعظیم در برابر نام مادر بیانگر علوّ مقام و منزلت مادر است. یکی از اصحاب امام صادق(علیه السلام) با چهره گرفته و حالت غم و اندوه بر حضرت وارد شد. امام فرمود: علت حزن و اندوهت چیست؟ عرض کرد همسرم دختر آورده، از این جهت ناراحتم. فرمود: نامی برایش انتخاب کرده ای؟ گفت: فاطمه نام کردم. امام با شنیدن نام فاطمه، دست خود را به احترام بالای پیشانی نهاد و آه عمیقی از دل کشید، سه بار آن را تکرار نمود و سپس به وی فرمود: حال که چنین نامی بر دخترت نهاده ای مواظب باش، هرگز او را دشنام ندهی! نام او نام عزیز و محترم است، همواره احترامش را داشته باش.(۲۳)

نتیجه گیری
از آنچه گفته شد، جایگاه مادر در ادیان الهی، به ویژه دین مقدس اسلام روشن گردید. نیز این نکته به دست آمد که مقام مادر در بینش دینی مقامی است بلند که در آیات قرآن هم ردیف اطاعت و عبادت خدا ذکر شده است. بر این اساس بر فرزندان و همه نسل جوان لازم است که به این امر مهم توجه کنند و تا آن جا که می‌توانند به مادر احترام بگذارند و به او خدمت نمایند. به خصوص در کهن سالی باید نیاز های مادر را تامین کنند؛ چون او در این سن و سال شدیداً احتیاج به کمک دارد. وظیفه عقلی و دینی فرزند است که به والدین در هر شرایطی یاری رساند.

پی‌نوشت‌ها:

۱- سوره ابراهیم( ۱۴) آیه ۴۰
۲- جعفر میر عظیمی، حقوق والدین، ص ۲۲۶
۳- سوره مریم(۱۹) آیه ۳۲
۴- قال ابن امّ اِن القوم استضعفونی؛ گفت فرزند مادرم این گروه مرا در فشار گذاردند.(اعراف: ۱۵۰)
۵- و براًبوالدتی؛ مرا نسبت به مادرم نیکوکار قرار داده است.(مریم: ۳۲)
۶- و اوحینا الی‌امّ موسی: ما به مادر موسی الهام کردیم.(قصص: ۷)
۷- والوالدات یرضعن اولادهن حولین کاملین؛ مادران فرزندان خود را دو سال کامل شیر می‌دهند.(بقره:۲۳۳)
۸- و امهات نسائکم؛ مادران زنان شما(نساء: ۲۳)
۹- بالوالدین احساناً؛ به پدر و مادرتان نیکی کنید.(بقره: ۸۳ )
۱۰- سوره اعراف، آیه ۲۷
۱۱- سوره لقمان، آیه ۱۴
۱۲- سوره احقاف، آیه ۱۵
۱۳- و قضی ربک أن لا تعبدوا الّا ایاه وبالوالدین احساناً؛ و پروردگارت فرمان داده، جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید.(اسراء:۲۳)
۱۴- محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ص ۵۵۲
۱۵- سوره احقاف، آیه ۱۵
۱۶- جعفر میر عظیمی، حقوق والدین، صص ۳۲۱-۳۷۰
۱۷- محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ص ۵۵۲
۱۸- جعفر سبحانی، فروغ ابدیت، ج ۱، ص ۱۵۹
۱۹- بنت الشاطی، آمنه مادر محمد، ترجمه حسین اژدری آزاد، ص ۱۱۲
۲۰- آمنه مادر محمد، ص ۲۲۱
۲۱- شیخ صدوق، من لا یحضر الفقیه، ج ۲، صص ۴۶۰-۴۶۱
۲۲- سوره اسراء، آیه ۲۳
۲۳- حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۵، کتاب النکاح، ابواب احکام الاولاد، باب ۸۷، ص ۲۰۰
منابع و مآخذ
۱- قرآن کریم، ترجمه مکارم شیرازی
۲- بنت الشاطی، ترجمه حسین اژدری آزاد، آمنه مادر محمد، تهران، کتابفروشی آتروپات، بی تا
۳- سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، قم، بوستان کتاب، چاپ ۱۳۸۰
۴- شیخ صدوق، من لا یحضرالفقیه، بیروت، دارالاضواء، الطبعه الثانیه، ۱۴۱۳ ق
۵- حر عاملی، شیخ حر، وسایل الشیعه، بیروت، داراحیاء، التراث العربی، بی تا
۶- محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، قم، دارالحدیث، ۱۴۲۲ ق
۷- میر عظیمی، جعفر، حقوق والدین، قم، کتابخانه حضرت ابو الفضل(ع) ۱۳۶۹

نویسنده: نسرین باقری پبدنی

منبع: راسخون

معجزات علمی قرآن

 

تحقیق در مورد معجزات قرآن, معجزات قرآن در زندگی

آب دو دریای همسایه به دلیل وجود نیروی کشش سطحی ترکیب نمی شوند

 

جدایی دو دریا
اقیانوس شناسان به تازگی کشف کرده اند که وقتی دو دریا به هم می رسند با یک دیگر ترکیب نمی شوند آب دو دریای همسایه به دلیل وجود نیروی کشش سطحی ترکیب نمی شوند.

آب دریاهای مختلف غلظت های متفاوتی با هم دارند.و کشش سطحی ایجاد می کنند گویی که دیواره نازکی بین آن دو برپا شده است.

در اقیانوس اطلس جریان آب شیرینی وجود دارد که آن را گلف استیریم می نامند این جریان عظیم از سواحل آمریکای مرکزی حرکت می کند و سراسر اروپا را طی می کند و به سواحل اروپای شمالی می رسد.عرض این جریان 150 کیلومتر و عمقش حدود 800 متر و سرعتش 160 کیلومتر می باشد.و حرارت آن با آبهای اطرافش 10 تا 15 درجه تفاوت دارد و در آنجا هزاران کیلومتر آب وجود دارد که با آبهای اطراف خود مخلوط نمی شوند.و در آنها موجودات زنده هم زندگی می کنند.


این خاصیت در بسیاری از رودخانه ها از جمله رودخانه های کشور خودمان نیز وجود دارد.

همچنین در کشور مصر نیز هیئتی اکتشافی از دانشگاه مصر دریافتند که آبهای خلیج عقبه از نظر خواص شیمیایی و فیزیکی با آبهای دریای احمر تفاوت دارند و با آن مخلوط نمی شوند همچنین در جایی که دریای احمر به اقیانوس هند می رسد نیز این خاصیت وجود دارد.

این پدیده در دریاری مدیترانه و اقیانوس اطلس که در تنگه جبل الطارق به هم می رسد دیده می شود اما به دلایلی مانند دما میزان شوری و شیرینی از هم جدا می شوند.

تصویر مربوط به تنگه جبل الطارق است که 13 کیلومتر بین دریای مدیترانه و آتلانتیک مرز وجود دارد که از همدیگر جدا می شوند و از هم جدا نمی شوند.

در شهر توریستی اسکاگن در دانمارک در جایی که دریای بالتیک و شمالی به هم می پیوندند این پدیده دیده می شود.

تحقیق در مورد معجزات قرآن, معجزات قرآن در زندگی

اقیانوس شناسان به تازگی کشف کرده اند که وقتی دو دریا به هم می رسند با یکدیگر ترکیب نمی شوند

 
در سوره الرحمن آیات 19-20-21-22 به این موضوع اشاره شده است:
مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیانِ (19) بَیْنَهُما بَرْزَخٌ لا یَبْغِیانِ (20)  فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (21) یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ (22)
19. دو دریا را به گونه ای روان کرد که با هم برخورد کنند.20. اما میان آن دو حد فاصلی است که به هم تجاوز نمی کنند.21. پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مى‏کنید؟22. از آن دو، مروارید و مرجان خارج مى‏شود.

بیشترین دلیلی که باعث وقوع چنین پدیده ای می شود غلطت شوری و شیرینی دریاهاست که باعث جلوگیری از ترکیب آنها می شود در آیات دیگری از قرآن نیز بطور دقیق به این موضوع اشاره شده است:

 سوره مبارکه فرقان آیه 53:
« و هو الذی مَرَجَ البحرینِ هذا عَذبٌ فُراتٌ و هذا مِلحً اُجاجً وَ جَعَلَ بَینَهما بَرزَخا و حِجراً مَهجوراً»
 و اوست کسی که دو دریا را موج زنان به سوی هم روان کرد این یکی شیرین و آن یکی شور و تلخ است ومیان آندو حریمی استوار قرار داد.
 
سوره مبارکه فاطر آیه 12:
وَمَا یَسْتَوِی الْبَحْرَانِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ سَائِغٌ شَرَابُهُ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَمِن کُلٍّ تَأْکُلُونَ لَحْمًا طَرِیًّا وَتَسْتَخْرِجُونَ حِلْیَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْکَ فِیهِ مَوَاخِرَ لِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ

 این دو دریا یکسان نیستند: یکی آبش شیرین و گواراست و یکی شور و تلخ، از هر دو گوشت تازه می خورید، و از آنها چیزهایی برای آرایش تن خویش بیرون می کشید و می بینی که کشتی ها برای یافتن روزی و غنیمت، آب را می شکافند و پیش می روند، باشد که سپاسگزار باشید.
 
سوره مبارکه نمل آیه 61:
اَمَّنْ جَعَلَ الْاَرْضَ قَرَارًا وَ جَعَلَ خِلالَهَا اَنْهَارًا وَ جَعَلَ لَهَا رَوَاسِیَ وَ جَعَلَ بَینَ الْبَحْرَیْنِ حَاجِزًا ءَاِلهٌ مَعَ اللهِ بَلْ اَکْثَرُهُمْ لَا یَعْلَمُونَ ﴿61﴾

[آیا شریکانى که مى‏پندارند بهتر است‏] یا آن کس که زمین را قرارگاهى ساخت و در آن رودها پدید آورد و براى آن، کوه‏ها را [مانند لنگر] قرار داد، و میان دو دریا برزخى گذاشت؟ آیا معبودى با خداست؟ [نه،] بلکه بیشترشان نمى‏ دانند. 

معجزات قرآن,معجزات قرآن کریم,عکسهای معجزات قرآن

  معجزات قرآن,معجزات قرآن کریم,عکسهای معجزات قرآن

   معجزات قرآن,معجزات قرآن کریم,عکسهای معجزات قرآن

 

منبع:mahmelha2.blogfa.com

معجزات علمی قرآن

 

تحقیق در مورد معجزات قرآن, معجزات قرآن در زندگی

آب دو دریای همسایه به دلیل وجود نیروی کشش سطحی ترکیب نمی شوند

 

جدایی دو دریا
اقیانوس شناسان به تازگی کشف کرده اند که وقتی دو دریا به هم می رسند با یک دیگر ترکیب نمی شوند آب دو دریای همسایه به دلیل وجود نیروی کشش سطحی ترکیب نمی شوند.

آب دریاهای مختلف غلظت های متفاوتی با هم دارند.و کشش سطحی ایجاد می کنند گویی که دیواره نازکی بین آن دو برپا شده است.

در اقیانوس اطلس جریان آب شیرینی وجود دارد که آن را گلف استیریم می نامند این جریان عظیم از سواحل آمریکای مرکزی حرکت می کند و سراسر اروپا را طی می کند و به سواحل اروپای شمالی می رسد.عرض این جریان 150 کیلومتر و عمقش حدود 800 متر و سرعتش 160 کیلومتر می باشد.و حرارت آن با آبهای اطرافش 10 تا 15 درجه تفاوت دارد و در آنجا هزاران کیلومتر آب وجود دارد که با آبهای اطراف خود مخلوط نمی شوند.و در آنها موجودات زنده هم زندگی می کنند.


این خاصیت در بسیاری از رودخانه ها از جمله رودخانه های کشور خودمان نیز وجود دارد.

همچنین در کشور مصر نیز هیئتی اکتشافی از دانشگاه مصر دریافتند که آبهای خلیج عقبه از نظر خواص شیمیایی و فیزیکی با آبهای دریای احمر تفاوت دارند و با آن مخلوط نمی شوند همچنین در جایی که دریای احمر به اقیانوس هند می رسد نیز این خاصیت وجود دارد.

این پدیده در دریاری مدیترانه و اقیانوس اطلس که در تنگه جبل الطارق به هم می رسد دیده می شود اما به دلایلی مانند دما میزان شوری و شیرینی از هم جدا می شوند.

تصویر مربوط به تنگه جبل الطارق است که 13 کیلومتر بین دریای مدیترانه و آتلانتیک مرز وجود دارد که از همدیگر جدا می شوند و از هم جدا نمی شوند.

در شهر توریستی اسکاگن در دانمارک در جایی که دریای بالتیک و شمالی به هم می پیوندند این پدیده دیده می شود.

تحقیق در مورد معجزات قرآن, معجزات قرآن در زندگی

اقیانوس شناسان به تازگی کشف کرده اند که وقتی دو دریا به هم می رسند با یکدیگر ترکیب نمی شوند

 
در سوره الرحمن آیات 19-20-21-22 به این موضوع اشاره شده است:
مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیانِ (19) بَیْنَهُما بَرْزَخٌ لا یَبْغِیانِ (20)  فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (21) یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ (22)
19. دو دریا را به گونه ای روان کرد که با هم برخورد کنند.20. اما میان آن دو حد فاصلی است که به هم تجاوز نمی کنند.21. پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مى‏کنید؟22. از آن دو، مروارید و مرجان خارج مى‏شود.

بیشترین دلیلی که باعث وقوع چنین پدیده ای می شود غلطت شوری و شیرینی دریاهاست که باعث جلوگیری از ترکیب آنها می شود در آیات دیگری از قرآن نیز بطور دقیق به این موضوع اشاره شده است:

 سوره مبارکه فرقان آیه 53:
« و هو الذی مَرَجَ البحرینِ هذا عَذبٌ فُراتٌ و هذا مِلحً اُجاجً وَ جَعَلَ بَینَهما بَرزَخا و حِجراً مَهجوراً»
 و اوست کسی که دو دریا را موج زنان به سوی هم روان کرد این یکی شیرین و آن یکی شور و تلخ است ومیان آندو حریمی استوار قرار داد.
 
سوره مبارکه فاطر آیه 12:
وَمَا یَسْتَوِی الْبَحْرَانِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ سَائِغٌ شَرَابُهُ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَمِن کُلٍّ تَأْکُلُونَ لَحْمًا طَرِیًّا وَتَسْتَخْرِجُونَ حِلْیَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْکَ فِیهِ مَوَاخِرَ لِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ

 این دو دریا یکسان نیستند: یکی آبش شیرین و گواراست و یکی شور و تلخ، از هر دو گوشت تازه می خورید، و از آنها چیزهایی برای آرایش تن خویش بیرون می کشید و می بینی که کشتی ها برای یافتن روزی و غنیمت، آب را می شکافند و پیش می روند، باشد که سپاسگزار باشید.
 
سوره مبارکه نمل آیه 61:
اَمَّنْ جَعَلَ الْاَرْضَ قَرَارًا وَ جَعَلَ خِلالَهَا اَنْهَارًا وَ جَعَلَ لَهَا رَوَاسِیَ وَ جَعَلَ بَینَ الْبَحْرَیْنِ حَاجِزًا ءَاِلهٌ مَعَ اللهِ بَلْ اَکْثَرُهُمْ لَا یَعْلَمُونَ ﴿61﴾

[آیا شریکانى که مى‏پندارند بهتر است‏] یا آن کس که زمین را قرارگاهى ساخت و در آن رودها پدید آورد و براى آن، کوه‏ها را [مانند لنگر] قرار داد، و میان دو دریا برزخى گذاشت؟ آیا معبودى با خداست؟ [نه،] بلکه بیشترشان نمى‏ دانند. 

معجزات قرآن,معجزات قرآن کریم,عکسهای معجزات قرآن

  معجزات قرآن,معجزات قرآن کریم,عکسهای معجزات قرآن

   معجزات قرآن,معجزات قرآن کریم,عکسهای معجزات قرآن

 

منبع:mahmelha2.blogfa.com

ماه رمضان، فاطمه زهرا سلام الله علیها و شب قدر

چه رابطه ای بین حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ و شب قدر وجود دارد؟

حضرت فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ ام الائمه و برترین زن جهان از اولین آن ها تا آخرین است. «سیدة النساء العالمین من الاولین و الآخرین»(1) در روایتی از امام صادق ـ علیه السلام ـ است كه ایشان در مورد آیه اوّل سوره قدر فرمودند: «لیله» فاطمه است. علاوه بر این در تأویل آیه اول سوره دخان «لیله مباركه» كه عموم مفسران آن را شب قدر می دانند، فاطمه ـ سلام الله علیها ـ به عنوان «لیله مباركة» ذكر شده است. به نظر می رسد با توجه به موارد ذكر شده و با توجه به این كه فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ به عنوان ام الائمه (كه همه خیرات از ناحیه آن ها و به فیض وجود آن ها بر بندگان نازل می شود) منشأ هر خیری است لذا «لیله» را «لیله القدر» فاطمه ـ سلام الله علیها ـ دانسته اند.
 در تفسیر فرات كوفی حدیثی از امام صادق ـ علیه السلام ـ روایت شده است، كه در این حدیث آمده است: انا انزلناه فی لیله القدر(2) لیله «فاطمه» و القدر «الله» فمن عرف فاطمه حق معرفت ها فقد ادرك لیلة القدر…»(3)در آیه «ما قرآن را در شب قدر نازل كردیم» منظور از لیله (شب) فاطمه و منظور از قدر «الله» است. پس هر كس فاطمه ـ سلام الله علیها ـ را آن گونه كه حق شناخت ایشان است بشناسد فیض لیلة القدر را درك كرده است.

 علاوه بر این علامه مجلسی می نویسد: در تاویل آیه «حم و الكتاب المبین انا انزلناه فی لیلة المباركه» وارد شده كه كتاب مبین امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ و لیله المباركه فاطمه ـ سلام الله علیها ـ می باشد.(4)

 این قبیل روایات در واقع تفسیر بطون قرآن و تأویل آیات قرآن است. علامه مجلسی نیز می نویسد: «اما تاویل حضرت صادق ـ علیه السلام ـ «لیله القدر» را به «فاطمه» این بطنی از بطون آیه است. و تشبیه حضرت فاطمه ـ سلام الله علیها ـ به لیله (شب) یا به خاطر ستر و عفاف فاطمه است یا به خاطر آن ظلم وجوری است كه ایشان را فرا می گیرد و می پوشاند.»(5)

 علامه در جای دیگربا توجه به آیه حم و الكتاب المبین انا انزلناه فی لیله مباركه(6) می نویسد: «این تعبیر از فاطمه به لیله به اعتبار عفاف و مستوریت ایشان از خلایق از جهت صورت و رتبه (شأن و مقام) است.

بر این خیر (خوبی، رحمت) از آن حضرت بدون واسطه صادر می شود.»(7) سپس می نویسد: این بطن آیه است كه ظاهر آیه نیز به آن دلالت دارد. زیرا نزول قرآن در شب قدر، هدایت خلق و ارشاد آن ها به شرایع دینی و ثبات آن ها بر حق تا انقضاء دنیا، جز با وجود امامی كه تمامی حوائج مردم را می داند امكان پذیر نیست. و این امر به نصب حضرت امیر ـ علیه السلام ـ و قرار دادن ایشان به عنوان مخزن علم قرآن ـ هم از جهت لفظ و معنی و هم از جهت ظاهر و باطن، محقق شد. تا مصداق «كتاب مبین» شود و این امر هم چنین با ازدواج آن حضرت با سید النساء (فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ ) محقق شد تا از آن دو وجود، ائمه اطهار تا روز قیامت دوام داشته باشد.»(8)

نتیجه گیری: با توجه به روایاتی كه عمدتاً از حضرت صادق ـ علیه السلام ـ نقل شده ایشان لیله یا لیله قدر را حضرت فاطمه ـ سلام الله علیها ـ ذكر كرده اند. بدون شك این روایات تأویل و بطنی از بطون قرآن می باشد كه ائمه اطهار ـ سلام الله علیها ـ با علم بی پایان خویش به این تأویلات آگاه بودند. «و ما یعلم تأویله الا الله و الراسخون فی العلم» و این تأویل یا به خاطر ستر و عفاف و پوشش حضرت می باشد و یا به این خاطر كه آن حضرت به واسطه این كه ام الائمه است (و هر چه فیض و بركت در عالم است به واسطه ایشان و ائمه اطهار است) در حقیقت ایشان ریشه و منشأ خیر و بركت هستند.

بیانی نورانی از علامه حسن زاده آملی در این باره:

مراد از ((یك لیلة القدر)) وجود ذیجود فاطمه زهرا، حقیقت ام الكتاب است كه از او یازده قرآن ناطق و حجة الله نازل شده است ؛ لذا حضرت زجاجة الوحى و ثمرة النبوة ، فاطمة العارفة بالاشیاء را ((ام الائمه )) نامیده اند.

                       **نزول یازده قرآن ناطق ** در آن یك لیلة القدر است صادق**

حضرت صادق آل محمد (صلى الله علیه و آله و سلم ) جده اش را لیلة القدر معرفى فرمود. چرا حضرت صدیقه - سلام الله علیها - لیلة القدر نباشد و حال آنكه یازده قرآن ناطق در این لیله نازل شده است ، پس فاطمه (علیه السلام ) لیلة القدر یازده قرآن ناطق است .( منبع: جلد دوم شرح دفتر دل)

این فاطمه (علیها السلام ) كه لیلة القدر یازده كلام الله ناطق است ، كه امام صادق فرمود: كسى حق معرفت به آن حضرت پیدا كند، یعنى بدرستى او را بشناسد، لیلة القدر را ادراك كرده است . چه مرد و چه زن باید خودش را تزكیه نماید و حلقه بندگى در گوش كند. فیض حق وقف خاص كسى نیست (منبع: رساله انسان و قرآن -شرح دفتر دل)

در ادامه این کلام ارزشمند از جناب علامه بزرگوار شاید بتوان گفت که:

اگر كسی بتواند به مقام والای زهرای مرضیه پی ببرد و آن حضرت را آن طور كه حقش است بشناسد به ثواب و فضیلتی می رسد كه مساوی با درك شب قدر است. این مسئله مشابه زیادی دارد مثلاً در روایات آمده است : كسی كه با معرفت حق خدا و رسول و اهل بیتش از دنیا برود شهید است(9)، كسی كه با محبت آل پیامبر از دنیا برود شهید به حساب می آید(10)، كسی در حال غریبی بمیرد(11) یا كسی كه با مرضی از دنیا برود جزو شهدا هستند.(12) یعنی، اجر و پاداشی مانند پاداش شهید خواهند داشت.

 با توجه به مطالب گذشته، متن كامل حدیث مطرح شده در پرسش چنین است:

حضرت صادق(ع) فرمود: «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ اَلَّیَلَةُ فاطِمَةُ و القدرُ اللهُ فَمن عَرَفَ فاطِمَةَ حَقَّ مَعرِفَتِها فَقَد اَدْركَ لَیلَةَ القَّدر و اِنّما سُمِّیت فاطِمةٌ لانَّ الخَلقُ فُطِمُوا عَن مَعرِفَتِها. (این كه خداوند می فرماید) ما قرآن را در شب قدر نازل كردیم (مراد از) شب، فاطمه و مراد از قدر خداوند، در نتیجه هر كسی فاطمه را آن چنان كه باید بشناسد به حقیقت شب قدر را درك نموده است و این كه فاطمه، فاطمه نامیده شده است برای این است كه مخلوق از (كنه) معرفت او عاجز است.»

 در واقع این حدیث در مقام نفی توانایی درك حقیقت شب قدر توسط مردم است. حدیث در مقام بیان این مطلب است كه عظمت شب قدر برای مردم قابل درك نیست همانگونه كه مقام حضرت حضرت فاطمه – سلام الله علیها- نیز قابل درك نیست و اگر كسی توانست مقام آن حضرت را درك كند عظمت شب قدر را نیز درك خواهد كرد.

نكته دیگری نیز می توان دوباره افزود و آن این كه، خداوند در قرآن از حضرت زهرا به كوثر تعبیر می كند كوثر یعنی خیر كثیر كه دائماً در حال جاری شدن است، از این جهت كه فرزندان حضرت زهرا در جهان هستی از جایگاه ویژه برخوردارند و خیر و بركات در دنیا با توجه به وجود آن ها در جریان است و مردم از آن بهره مند هستند شاید به خاطر آن حضرت را معادل لیله القدر دانسته اند. چون تمام بركات معنوی و مادی از ناحیه او متوجه بشریت است.

                                     



پاورقی:

1. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفاء، 1404، ج43، ص 26.
2. قدر : 1.
3. کوفی، فرات بن ابراهیم بن فرات، تفسیر فرات کوفی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، (1416 ـ 1374)، چاپ دوم، ص 581.
4. مجلسی، محمد باقر، پیشین، ج25، ص 99.
5. همان، ج25، ص 99.
6. دخان : آیات ابتدایی.
7. علامه مجلسی، پیشین، ج48، ص 90.
8. همان.

9. نهج البلاغه، خ190.
10. قرطبی، محمد بن احمد انصاری، تفسیر قرطبی، بیروت، مؤسسة تاریخ العربی، 1405ق، ج16، ص23.
11. متقی هندی، كنزالعمال، بیروت، موسسه الرساله، ج10، ص246، ح29313.
12. نعمان بن محمد بن منصور، دعائم الاسلام، دارالمعارف، 1383ق.

فاطمه زهرا از نگاه علماء...آیت الله وحید خراسانی

” إنما سمیت فاطمة فاطمة لأن الخلق فطموا عن معرفتها ” ؛ خلق ، نه انسان ، جن و ملک تا اعلا علیین فطموا ،انقطعوا عن معرفتها .

http://www.bultannews.com/files/fa/news/1395/11/22/677297_598.jpg

فاطمه زهرا(سلام الله علیها)عطیه ای الهی به رسول خدا(صلی الله علیه وآله)

این چه گوهری است؟ یک جمله در قرآن بس است که این عظمت را مجسم کند. تمام خلقت، مقدمه بعثت و خلقت خاتم(صلی الله علیه وآله) است. همچو خاتمی، همچو شخصیتی تعبیرش این است نسبت به صدیقه کبری- این تعبیر بهت انگیز است - خدا منت گذاشت بر همه مؤمنین از اولین و آخرین به بعثت خاتم(صلی الله علیه وآله)؛ همان خدا منت گذاشت بر خاتم به عطیه صدیقه کبری.” إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ ،فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ ، إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ “.

اسامی حضرت زهرا(سلام الله علیها) پرده ای از اسرار او

کسی که اسمائش عند الله است، آیا مسمات مستقرش کجاست؟ ” لها تسعة أسماء عند الله “. عندیت ملیک مقتدر قابل درک نیست. از این روایت استفاده می شود: واضع اسما خود ذات قدوس خداست.
اما اسماء که هر یک بحر ی است : اول: فاطمه. فطم، قطع است. تفسیر از امام ششم است: إنما - انما مفید حصر است -” إنما سمیت فاطمة فاطمة لأن الخلق فطموا عن معرفتها “.
دوم: صدیقه. سوم: مبارکة. این اسم در انجیل است. مبارکه! چه برکتی؟! حلم حسنی، شجاعت حسینی، عبادت سجاد، مآثر باقر، آثار جعفری، علوم کاظمی، حجج رضوی، جود تقوی، نقاوت نقوی، هیبت عسکری، آن کسی که تمام انبیا و مرسلین همه چشم در راه ظهور او هستند، او آخرین میوه معصوم این شجره طیبه است . این است فاطمه . ” إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ ،فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ ، إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ “.
محدثه، صدیقه، مبارکه، طاهره، زکیه، راضیه، مرضیه، زهرا، حوراء انسیه. هریک از این اسما شرحی دارد. تنها انس نیست حوراء انسیه است، حوری است در پوشش انسان. حوراء الانسیه . مبارکه. چه برکتی؟! صدفی که یازده گوهر دارد، یک گوهرش کسی است که خدا شیشه ای داد به دست او(صلی الله علیه وآله) که خون فرزند او را بگیرد، این خون را در قائمه عرش گذاشت، آن قائمه تا قیامت می لرزد. این هم برکت.

عظمت نور زهرا(سلام الله علیها) از کجا و تا کجاست؟

کجا معرفت او میسر است؟ ما اکتفا می کنیم به این حدیث:
روایت در علل، آن هم سند در کمال قوت.” جابر، عن أبی عبد الله، قلت: لم سمیت فاطمة الزهرا زهرا؟ ” علت تسمیه فاطمه زهرا به زهرا چیست؟ - فقه این حدیث بسیار مبسوط است منتهی به قدر میسور – ” فَقَالَ: لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَهَا مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ “. مبدأ این است . مخلوق است اما از چه مخلوق است؟ از نور عظمت الله. یک عمر در رکوع گفتید: سبحان ربي العظیم ، آن اسم عظیم مبدأ آفرینش فاطمه است.” مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ “.هم نور الله، هم عظمة الله . این مبدأ خلقت .
بعد که آفرید از همچو مبدأی.” فَلَمَّا أَشْرَقَتْ …. أَشْرَقَتْ… ” اشراق کرد، نور باران کرد همه عوالم وجود را همچو مبدأی .” فَلَمَّا أَشْرَقَتْ أَضَاءَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ بِنُورِهَا وَ غَشِيَتْ أَبْصَارُ الْمَلَائِكَةِ وَ خَرَّتِ الْمَلَائِكَةُ لِلَّهِ سَاجِدِينَ “.
فقه حدیث محتاج به بحث مفصلی است. امیرالمؤمنین در وصف ملائکه بیانش این است:” من ملائكة أسكنتهم سماواتك و رفعتهم عن أرضك، هم آعلم خلقك بك “. سر، از آسمان هفتم بالاتر، پا از ارضین پایین تر. … خرت الملائکة ساجدین، غشیت أبصارهم وقتی آن نور را دیدند. این معنی زهراست. این است سرّ اینکه خلق از معرفت عاجزند، همه خلق؛ نه تنها انسان. ما عمری فاطمه گفتیم اما حقیقت این اسم را درک نکردیم.
” قَالُوا: إِلَهَنَا وَ سَيِّدَنَا! مَا هَذَا النُّورِ؟ ” - شماها باید فقه حدیث را دقت کنید- ” فَأَوْحَى اللَّهُ…” - خدا وحی کرد ، طرف وحی کیست؟ جبرئیل. ” علَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى ، ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَى ، وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى “. همچو کسانی غشیت أبصارهم. این باطن فاطمه است- ” فأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِمْ ” - این جا عقل مبهوت است – ” هَذَا نُورٌ مِنْ نُورِي…” این نوری است از نور خود من. کسی می فهمد که آیه نور را بفهمد.” الله نور السماوات و الأرض مثل نوره کمشکاة “. مشکاة زهراست، مصباح اول امام حسن مجتبی است، المصباح سیدالشهدا است، نور علی نور آن ظهوری است که تمام انبیا ،همه مرسلین در انتظار اشراق او هستند،” یهدی الله لنوره من یشاء ” . نتیجه این شد: آیه نور فاطمه است، مصباح اول حسن بن علی، المصباح حسین بن علی، نور علی نور ولی عصر، آخرین فرزند معصوم اوست
بعد که فرمود :” هَذَا نُورٌ مِنْ نُورِي أَسْكَنْتُهُ فِي سَمَائِي خَلَقْتُهُ مِنْ عَظَمَتِي “، أخرج از صلب پدر او همچو کسی را. بعد او اشرف انبیا است، آنچه به او می دهیم سیدة النسا اما سیده نساء مؤمنین، سیده نساء بنی آدم، سیده نساء اهل جنت. فهم این مطلب… اهل جنت کی هستند؟ یکی آسیه که میخ ها بر سینه آسیه کوبیده شد، همچو گوهری کنیز صدیقه کبری است. آیا فهم مقامات او فوق تصور ما هست یا نه؟
بعد” أوحی الله إلیهم هَذَا نُورٌ مِنْ نُورِي أَسْكَنْتُهُ فِي سَمَائِي خَلَقْتُهُ مِنْ عَظَمَتِي ” أخرج از صلب نبی من انبیائی این گوهر را که ” أُفَضِّلُهُ عَلَى جَمِيعِ الْأَنْبِيَاءِ وَ أُخْرِجُ مِنْ ذَلِكَ النُّورِ …” از این نور ائمه ای اخراج می کنم که آنها قیام به امر من می کنند.

عطیه الهی، عطیه رسول الله

نتیجه این شد که فاطمه صدفی است که حلم حسنی تا غیبت الهیه ولی عصر، همه گوهرهای این صدفند و این صدف اجر رسالت خاتم انبیا است. این شمه ای از مقام صدیقه کبری است، همچو گوهری!
نتیجه: این مبدأ اما منتهی. منتهی این است:
رأی النبی فاطمه…آمد به دیدن. دخترش را دید اما با این وضع: لباس یک پوششی از پشم شتر. هم دستاس می کرد، هم فرزندش را شیر می داد. بعد که پیغمبر این منظره را دید، شروع کرد به اشک ریختن، جبرئیل نازل شد، گفت:” یا رسول الله! وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى “. فقه حدیث این است: آنچه خدا عطیه کرد به خاتم، اثر آبله دست فاطمه بود. ” وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى “. بحث مفصل، پیشآمد بسیار مهم. صاحب عزا ولی عصر صاحب الزمان.

 

 

1 2